البته به عنوان اجرای یک گروه تازه کار و جوان و به عنوان اولین کار این کارگردان (البته اگر اینطوری باشه که سایر کاربران گفتن) میشه گفت امیدوار کننده بود. خیلی جاها واقعا تاثیر گذار بود اما به هر حال ایرادات زیادی وارده
از ایراداتی که به چشم میخورد این بود که بازیگرا تو یه لول نبودن. دیگه اینکه در یکی دو مورد بازیگرا با خنده تماشاگرا خودشون رو گم می کردن تو صحنه
ریتم صحنه اول یه کم تند بود و متناسب با شرایط اون فروشگاه نبود اما تو صحنه های بعدی فکر می کنم مقداری تناسب پیدا کرد با موقعیت
یا اینکه در یکی از صحنه ها ورود بازیگری که دریانورد بود و از پشت پنجره دیده میشد غلط بود
من متن کار رو حدودا 3 سال پیش خوندم. این کار هم مثل بقیه کارای "مک دونا" تماشاگر رو به عمد به اشتباه میندازه تا تماشاگر به دام بیوفته. در فیلم تری بیلبورد ایشون که اتفاقا اسکار رو هم گرفت شخصیت اون پلیس و مادرش خیلی شبیه به شخصیت جان پتن و مادرش هست. تو صحنه آخر جان پتن یهو گریه کرد و همه یه نقش برگردون از این آدم خبر چین دیدیم که انتظارش رو نداشتیم. البته خیلی سخته اول نقش یه آدم حقه باز و مکار و خبرچین رو بازی کنی (البته خوب بود بازیشون) و بعد از اون همه نفرت انگیز بودن یهو دل رحم بشی و گریه کنی که انصافا بازی خیلی سخت و قوی میطلبه اما به هر حال حس خوبی به فضای صحنه نمیداد.
دیگه اینکه یکی از اون دو خانمی که فروشگاه رو اداره میکردن خیلی بی حال بازی میکرد.
متن نریشن هم با متن نمایش همخوانی نداشت (حداقل من اینطوری
... دیدن ادامه ››
فکر میکنم).
اما در هر صورت بازیها در برخی جاها خیلی خوب در اومده بود و تماشاگر رو خیلی جذب و همراه میکرد. به طور کلی کار حوصله سر بری نبود و من شخصا دوست داشتم کار رو تا آخر نگاه کنم و ببینم چه اتفاقی قراره بیوفته.
من قبلا هم گفته بودم که اجرای کارای "مک دونا" که به راستی استاد نمایشنامه نویسی با سبک مخصوص خودشون هستن خیلی آسون نخواهد بود.