«تانگوی تکنفره»
در عروسیِ تو خواهم رقصید
اگرچه ناشیانه،
حتا اگر چشمانم
دو پنجره باشند رو به رگبارهای پاییزی چمخاله...
وقتی تو در جامهی سپیدت
سیگار از دهانِ مردانِ مجلس بیاندازی
و درزِ پردههای خانه
به حجرههای شهرفرنگی بدل شود
که فرشتهگان
برای تماشا کردنت
پشت آنها صف میکشند،
من هم میان میهمانان خواهم
... دیدن ادامه ››
بود
با هزار قمریِ سَربُریده در نگاهم...
آینهای که تو در آن بنگری هرگز نمیشکند
و ماشینی که به شادباش عروس شدنت بوق بزند،
به دره نخواهد افتاد...
عروسِ افسونگری که شانههایت
نصفالنهار جهان را تعیین میکنند!
آن شب مقابلِ چشمانت
تانگویی تکنفره خواهم رقصید
با باران... //
از: یغما گلرویی