آدمهایی که اصول دارن، در هر حوزه و تخصص و مجموعهای که باشند، احتمالا اذیت میشن. جلال تهرانی با «بونکر»ش ثابت کرد از معدود هنرمندانی هست که پای اصول تئاتریاش میمونه؛ اصولی که البته برآیند سالها نوشتن و اجرا کردن و تدریس و هزار فرازونشیب و کلی آزمون و خطا، به دست آمده. او کوتاه نمیآید، ولو دیگران و با سلیقههایی دیگر بگویند «یکنواخت بود»، «خیلی هیجان نداشت» و...
اما کسانی که سلیقهشان است و میخواهند و بلدند که با زبان و فرم کارهای جلال تهرانی ارتباط برقرار کنند، این کار به نظرم برایشان کارکرد روانپالایی (کاتارسیس) خواهد داشت.
متن به تنهایی توان برقراری ارتباط با مخاطب را داشت و وقتی این متن با بازی خوب بازیگر کار همراه میشد، تاثیرگذاری عمیقی بر تماشاگر داشت. بر این مجموعه، باید موسیقی کار را نیز افزود که برخلاف برخی از تیاترهای امروز، نهتنها تزیینی و یا مانع نبود، بلکه به فضاسازی کار، کمک شایانی داشت.
بنا به محدودیتهای سالن، طبیعتا کار نورپردازی ویژهای نداشت و به همین دلیل آرزومندم این کار ارزشمند در سالنهای مجهزتر یک بار دیگر نیز مجال اجرا پیدا کند.
در مجموع، تئاتر قابل توجه و متفاوتی بود و تماشای آن با توجه به موضوع مهمی که دارد و همچنین کیفیت عوامل آن، از کارگردانی گرفته تا موسیقی آن، توصیه میشود و به احتمال زیاد، از این توصیه، پشیمان نخواهید شد.
همه عوامل کار، از بازیگران گرفته تا گروه کارگردانی و اجرا، خستهنباشید. قشنگ معلوم بود خیلی برای کار زحمت کشیده شده.
بازیهای یکدست و کارگردانی کار به نحوی بود که متن و پیام اصلی آن (فروپاشی زبانی) به خوبی فهمیده و منتقل میشد.
حتما دیدناش رو به علاقمندان کارهای مدرن توصیه میکنم.