در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
به آگاهی می‌رسد با توجه به راهپیمایی مناسبتی در تاریخ سه‌شنبه ۵ تیر در محدوده مرکز شهر ، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامه‌ها، تمهیدات لازم را درنظر بگیرید. لازم به ذکرست بلیت پس از آغاز برنامه اعتبار و ورود ندارد و بلیت در اختیار سالن است.
تیوال Rezajm | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:05:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Rezajm (rejooo)
درباره نمایش نکبت i
لکان:« در وجود هر زنی چیز هایی از سرگردانی است... و در وجود هر مرد، چیزی مضحک.»(صفحه بیست از کتاب فیلمنامه فروید اثر سارتر)
هرچند شخصیت امی ... دیدن ادامه ›› در ظاهر بسیار پایدار و آگاه به نظر می رسید اما سرگردانی در او موج می زد؛ از به چالش کشیدن تمام باور های وینسنت و جان و بر ملا کردن غرایز پنهانی این دو و ریشخند هایی که نسبت به این دو داشت تا گریه ی پایانی و دیالوگی که هنگام ترک اتاق گفت. وینسنت و جان نیز در تمام داستان نقشی مضحکانه داشتند در بیان و بروز احساسات، خشم، عشق، دوستی، احساس گناه..‌.


دیالوگ های متعدد پیرامون امکان تجاوز و خنده های متعدد توسط تعداد زیادی از حاضرین(نه فقط در صحنه هایی که هدف خنده گرفتن بود مثلا بعداز کشیده شدن سیفون رو موادا، بلکه خیلی جاها که در نهایت جدیت داشت دیالوگ ها ردوبدل می شد درمورد تجاوز و خنده ها قطع نمی شد) باعث ایجاد احساس خشم زیادی توم شد که هنوز باهامه ... و بعد از اجرا  مواجه شدم با این موضوع که خب از اساس هدف نمایش همین بوده: مواجهه با نقطه نظر ها و زاویه دید های متعدد نسبت به یک موضوع یا نسبت به حقیقت و باوری درونی(اما از خشمم کم نمیکنه.)
کاظم سیاحی بازی درخشانی داشت، سکوت هاش، حسی که هنگام بیان دیالوگ ها داشت، بازی بدن، در همه ی لحظات این اجرا از بازیش لذت بردم، خانم پسیانی هم خوب بودند.
در کل لذت بردم و بین توافق نامه، آرت و نکبت، در متنْ نکبت روابط انسانی و پیچیدگی های روابط رو برام بیشتر و زیبا تر به تصویر کشیده بود و از آن دو نکبت تر بود.
و به نظرم در یک اثر از روز اولی که اجرا رو به صحنه میارن تمامی عوامل باید در آمادگی کامل باشن، بعداز کلی تمرین همه چیز به پختگی رسیده باشه(که آرت و توافق نامه اینگونه بودند)نه اینکه در روز های اول اجرا نور و صدا و بازی ها کلی مشکل داشته باشه، مخاطب هزینه کنه وقت بذاره که بیاد بجای اجرا، تمرین و آزمون و خطارو ببینه. و بعد از چند شب تازه کار دربیاد.
به نظرات مخاطبین در تیوال هم که هیچ اهمیتی داده نمیشه و انگار اصلا خونده هم نمیشه و بلیط فروشیتون به نکبت ترین شکل ممکن صورت میگیره. اینجوری میشه که باید بپذیری که کاری که خیلی دوسش داشتی، همچین امتیازی داشته باشه.
می گویند کسانی که می روند لبه ی پرتگاه می ایستند انگار خود به خود به ته دره کشیده می شوند و به نظر من خیلی از خود کشی ها وقتل ها فقط به این دلیل اتفاق افتاده که تپانچه دم دست بوده است.
فرقی ندارد، این هم پرتگاه است. شیب چهل وپنج درجه ای که نمی توان از آن سر نخورد. انگار صدایی که نمی شود نشنیده اش گرفت مدام به تان می گوید: ماشه را بچکان!
_ صفحه ۶۱کتاب نازنین


غرور دارد؟
من هم از آدم های مغرور خوشم می آید.
مغرور ها به خصوص وقتی جذاب اند که دیگر مطمئنی روی شان تسلط داری، مگر نه؟
_صفحه ۳۸ کتاب نازنین
می خواستم به خاطر رنجی که کشیده ام پیش رویم بایستد و زاری کند و واقعا ارزشش را داشتم. همیشه مغرور بوده ام و همیشه یا تمام یک چیز را می خواستم یا هیچ‌! دقیقا به همین دلیل است که درمورد سعادت هم به نصف نیمه اش راضی نبودم، کل سعادت را می خواستم، تمامش را. برای همین آن زمان مجبور شدم چنان رفتاری در پیش بگیرم، یعنی بگویم: خودت حدس بزن و قضاوت کن! قبول کنید که اگر خودم برایش توضیح می دادم و سرنخی به دستش می رساندم، بی تاب می شدم و تقاضای احترام می کردم، به این معنی بود که دارم محبتش را گدایی می کنم...

_ صفحه۴۳ کتاب نازنین
آقای پناهنده عزیز جدای از تسلط فوق العادشون با تموم دلو جون رو صحنه هنرنمایی کردن، چقدر عرق ریختن، چقدر شریف و کاربلد.
امیدوارم همیشه تنشون سلامت باشه🌱
تشخیص زنده ها از مرده ها خیلی وقته که برای همه سخت شده...
صفحه ۷۹۰،پاراگراف آخر اراده قدرت،نشر جامی:
«آیا برای این جهان نامی می خواهید؟ پاسخی به همه معما های آن؟ نوری برای شما، نیز، برای شما پنهان ترین، ... دیدن ادامه ›› نیرو مند ترین،بی پروا ترین مردمان؟ این جهان اراده قدرت است و دیگر هیچ! و شما خود نیز اراده قدرتید و دیگر هیچ.»
بعداز اجرا فقط این جمله نقش بست تو ذهنم،
این جهان اراده قدرت است و دیگر هیچ... .
به تصویر کشیدن اراده معطوف به قدرت بسیار جذاب شکل گرفت.
این حجم از هماهنگی عجیبو غریب بود. طراحی صحنه، تعویض صحنه ها،موسیقی،گریم،نور،بازی ها...
دمتون گرم، خیلی خسته نباشید.
مرسی از محبت شما 🌹🙏🏻
۲۱ فروردین
سپاس از،شما دوست عزیز و نکته بین ..
ممنون از نگاه پر مهرتون🌹🙏
۲۱ فروردین
ممنون از حضورتون
۲۲ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فکر کنم دیگه از این به بعد تو کل دستشویی عمومیا با یاد شما با لبخند واردبشم.
موسیقی معرکه بود،طراحی صحنه رو هم دوستداشتم. ولی متنی که سلیقم نبود و دوتا از بازیا باعث شد در کل کار مورد پسندم نباشه .
بازی خانم سپهری رو هم دوستداشتم.
اما حشمت سزار گرامی،برام مثل قارچ و پنیر رو ساندویچاست. هم چه هم کشتی نوح هم این اثر رو چند پله از جایگاه خودشون بالا تر برد. و چقدر دوستدارم تو یک متن و اثر درجه یک ببینم مهدی یگانه عزیز رو.
ممنون جناب جمشیدیان که وقت گذاشتین اجرای تئاتر گروه ما رو به تماشا نشستین و لطف و محبت شما در درج کامنتهای شما مخاطبان برای ما دلچسب است
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عشق خودش یکجور آدمکشیٍ...

خداحافظ گاری کوپر_رومن گاری
کدوم دایناسور مامان؟مگه نسلشون منقرض نشده؟!

دارم اینجا میبینم که، نویسنده، کارگردان،طراح گرافیک و طراح همچین صحنه درخشانی:پیمان قدیمی. چقدر هنرمندید شما جناب.
اما بازی، دوباره بازی،چه بازی از این بازیگر.
بازی چنین متنی طاقت فرساست، و چقدر معرکه بود اسماعیل گرجی عزیز با اون جنونی که توچشماش هست.
بازی می کنیم تا زنده بمونیم
زنده بمونیم تا به بازی بگیریمون
به بازی بگیریمون تا به حد مرگ شکنجه بشیم
به حد مرگ شکنجه بشیم که زنده بمونیم
زنده بمونیم تا هر لحظه بارها بمیریم...

چرا تموم نمیشه این کابوس؟


پ ن: اینکه از عوامل نمایش قبل اجرا یادآوری کنن که گوشیارو خاموش کنید عالیه، ولی اینکه همون شخصی که اینو میگه، تو کل اجرا صفحه گوشیش ... دیدن ادامه ›› روشن باشه و فکر کنه چون ردیف آخره و فقط چند نفر کنارشنو پشتشم که کسی نیست و با گاهی کج گرفتن گوشیش تو تاریکی نورش دیده نمیشه که باید بگم
نه دوست عزیز پارمون کردی...
بگذریم، سپاس و خسته نباشید از تلاش گروه درجه یکتون عالی بودید، به جز اون یک نفر...