در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابوذر نیمروزی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:03:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش با یک سوال ساده شروع شد آیا کسی هست که همیشه راست بگه تقریبا مطمئنم هیچ مردی به این سوال جواب مثبت نمیگه نه به خاطر اینکه مردها بیشتر از ... دیدن ادامه ›› زنها دروغ میگند فقط به نظرم زنها راحت تر به خودشون دروغ می گند . شاید بشه گفت نمایش یک سرکاری جذاب بود یک موقعیت به ظاهر واقعی که اینقدر ساده است که کاملا واقعی به نظر میاد و همین ظاهر واقعیش به خوبی دروغ بودنش را پنهان می کنه که جوکر به راحتی می تونه از تماشاگر بپرسه آیا شما تو اطرافتون یک موقعیت شبیه به این نداشتید و چون موضوع نمایش شبیه همه چیز ولی دز واقع خود یک چیز نیست موقعیت جذاب و تماشایی میشه و همه تماشاگرها به بخشی از نمایش تبدیل میشند و همه سعی میکنند راه حل مسئله ای پیدا کنند که صورت مسئله اش پاک شده و هر کسی بیشتر وارد بازی میشه بیشتر می فهمه که گیر افتاده اره با یک گفتگوی ساده میشه این ماجرا را حل کرد کلا همه چیز ساده است آیا باید دروغ گفت یا راست گفت سوال ساده ای هست نه ؟
آریان رضائی و یاسمن پورمهران این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید بشه گفت نگاه نسلی که کودکیش را تو جنگ گذرانده نگاهی متفاوته که نمی تونه تنها فرم گرا باشه و همیشه دنبال جوابهایی هست که وجود نداره کارگردان و نویسنده این کار جز همین نسل است و نگاه دقیقش را روی زندگی یک زن گذاشته و بسیار خوب شخصیتش را به تصویر کشیده و بازی خانم تیرانداز هم به باورپذیر بودن شخصیت کمک کرده اما چه نویسنده چه کارگردان وقتی قصد تصویر کشیدن دنیای مردها و نگاه یک زن به مرد بودن فقط قادر به ارائه یک تصویری کلیشه ای و تکراری شدند تصویری که با دیدنش تماشاگرها لبخند می زنند ولی جدی نمی گیره این ضعف فقط تو قسمتی از شخصیت پردازی مردهای داستان هست تجربه دیدن تئاتر پاره های ساده تجربه لذت بخشی هست و کسی از دیدنش پشیمان نمیشه یک حس گمشدگی جذاب تو داستان هست تقابل زنها در داستان بهتر از تقابل زن و مرد در داستان درآمده حس مبارزه شخصیتهای زن با چیزی که خودشان هم دقیق نمی دونند چیه به شکلی جذاب بیان شده و جاهای بسیاری تماشاگر را درگیر خودش می کنه و مطمئنا خیلی از جاها تماشاگرها با شخصیتهای داستان همذات پنداری می کنند و شاید نگاهی به بودن خودشون بیندازند قسمتهای مینی مال داستان خیلی خوب درآمده و به نظرم هرجا نویسنده شروع به توضیح بیشتر داده از قدرت اثر کاسته شده
مریم رودبارانی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی ساده خیلی آشنا خیلی بی ادعا
دیدن این نمایش یک تجربه لذت بخش بود
علی اسدالهی و سعید بیگی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نغمه ثمینی یک آدم معمولیه مثل من مثل شما مثل خیلیای دیگه تو نوشته هاش گاهی چند جمله دوست داشتنی پیدا میشه اما فقط چندتاشت بیشتر نیست تو نمایشنامه هایی که مینویسه گاهی ایده های جالبی هست مثل همین پالتو پشمی قرمز , این ایده ها بجای بسط پیدا کنند کش میان مثل آدامس و خیلی زود مزه خودشونو از دست میدن گاهی پایان این نمایشنامه ها زیادی احمقانه میشه و مثل آدامسی که ته کفشت چسپیده اعصابتو خورد میکنه چی میشد این کار بدون پایان بود و مثلا کارگردان میومد میگفت به علت رفتن برق نویسنده نتونسته پایانی برای این کار بنویسه و این بی معنایی خودش یک معنای تازه خلق میکرد اما حیف که همه کسایی که تو این تئاتر بودن آدمهای معمولی بودند و احمقانست که از آدمهای معمولی انتظاری بیش از حد داشته باشی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید