«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
جگرمان پرپر شد از ژرفای این اثر!
دستمریزاد!
نکته اینجاست که، این اجرا هم محتواش و عواطفش سخت پرپر کنندهاست، و هم تکنیک چندخطی اجراش. واقعا مشخصه که هر سانس اجرا چه میزان به بازیگرا فشار میاره. و بی لکنت عرض میکنم: بچهها، بهترین خودتون رو به نمایش گذاشتید.
سبک خطوط داستانی موازی روی صحنه، اصلا سبکی رایج و دمدستی نیست. شاید بگن که نقصهایی و تپقهایی و ناهماهنگیهایی وجود داشت. اما... مگر یک شاهکار، باید بی نقص باشه تا شاهکار تلقی بشه؟
وسط کار، دو سه نفر رو دیدم که به مچ دستهاشون، و زخمهایی محو روی دستشون نگاه میکردن....و این یعنی موفقید.
هر سانس اجراتون، گامیاست به سوی پختگی و تماشاچی باید بدونه که شاهد مسیر پختگی شماست، و نه ثمرهش.
ارشیا هم عجییییب آینده درخشانش رو رونمایی کرد برامون.
خانم مقدم، ریش ریش کردید دلمون رو با بازی قویتون. ممنون :).
من ۲ بار این کار رو دیدم،
و در یک کلام: دستمریزاد!
من این تئاتر را دوبار دیدم، و نظرم رو به دور احساس، عرض میکنم.
بازیها قوی بود، اما فرسودگی تکرر اجرا در بازیگران مشهود بود.
ایدهی «متاتئاتر» کار ، بی نهایت تکراری بود. قسمتهای مکالمه انگلیسی، برای مخاطبی که به انگلیسی اشراف داره، ضعیف و بیکیفیت بود. علاوه بر اون، لزوم ارگانیک وجودش در خود اثر هم بسیار کمرنگ بود. با حذف اون بخشها نه تنها آسیبی نمیدید بلکه قوی تر هم میشد.
اما. خوش آمد گویی کارگردان/ نویسنده قبل از اجرا- گرچه بسیار کار پسندیدهای هست- اما مخاطب رو از اسلوب صبر منتهی به معنی برای اجرا خارج میکنه. در کل .. تئاتری که عمده تماشاچیانش در اون بعد از ۴۰ دقیقه گوشی و ساعت چک بکنن، یعنی در بخشی از ماجرا دچار کاستی است. به نظر من، این اجرا اگر در قالبی کوتاهتر اجرا میشد، موفق تر میبود.
به امید موفقیت این تیم خفن. دوستتون دارم.