در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین نصیری | درباره نمایش wow واو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:37:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
wow (دنیای زنان) . . .

1. تئاتر تجربی: این مهم ترین ادعای تینو صالحی در wow است، و زن و زبان مهم ترین مفاهیم و بن مایه های این اثر. تئاتر تجربی هم از آن واژه هایی است که حسابی سر آن دعواست و همه فکر می کنند فقط خودشان معنای درست آن را درک کرده اند! از لا به لای مشترکات و برآیند نظر صاحب نظران می شود گفت تئاتر تجربی شکستن قواعد مرسوم به منظور امتحان کردن یک شیوه تازه اجرایی در عناصر تئاتر است. این شکست قواعد ممکن است تماشاگر را پس بزند و به همین دلیل کسی که به دنبال تئاتر تجربی می رود انتظار گیشه ای پر رونق را نخواهد داشت.

2. اما فارغ از این که اثر در گیشه و در برخورد با مخاطب چه بازخوردی دریافت خواهد کرد مساله مهم بایستگی و الزام این ایده ها در بستر کار است. این که من کارگردان بدانم چرا فلان ایده تصویری را در صحنه اجرا کرده ام و اگر این نمایش به نحوی دیگر اجرا می شد کدام مولفه از آن کم می شد؟ منظور این که اگر بدانیم خواندن متن یک نمایش با اجرای صحنه ای آن تفاوت چشمگیر و بارزی ندارد، این به معنای ضعف کارگردانی تصویری اثر است، و یا این که اگر بدانیم فلان میزانسن توسط کارگردان لزوما مفهومی به کار اضافه نمی کند، این میزانسن از شمار بایستگی های کار حذف می شود و عنصری زاید و بلا استفاده محسوب خواهد شد.

3. ... دیدن ادامه ›› با این مقدمه طولانی باید بگویم اثری که در تالار حافظ روی صحنه می رود نمایشی است بی اندازه دوست داشتنی و قاعده مند. در تمام طول نمایش افرادی که در وسط نشسته اند باید به سمتی بالا تر از خط افق دیدشان نگاه کنند. در واقع تماشاگر در این وضعیت احساس محصور شدن را پیدا خواهد کرد. حرکت بین تماشاگران، نبود یک سن واحد و استفاده از بیشتر نقاط سالن برای میزانسن دادن در حالی که نتوانی مکان اتفاق بعدی را حدس بزنی تمهید خوبی بود. سوال مهم این که اگر فاصله با تماشاگر حفظ می شد و نمایش در یک سالن قاب عکسی روی صحنه می رفت چه اتفاقی می افتاد؟ به نظرم می آید که شلختگی تعمدی در تعیین مکان هر صحنه و جا به جایی مدام خط نگاه تماشاگر، تشدید فضای فانتزی کار را در پی خواهد داشت. انگار با مشتی روح سرگردان طرف هستی که هر لحظه از جایی از سالن سر بر می آورند و بخشی از روایت را برای تو تکمیل می کنند. ای کاش تمام تماشاگران در وسط سالن استقرار پیدا می کردند تا این بازی بازیگران روی سکو ها تماشاگر را محصور کند و حس اسارت و محاصره شدن در میان این همه زبان آشنا و ناآشنا بهتر به تماشاچی منتقل شود.

4. اما در متن ساختارشکنی جای چندانی ندارد. مهم ترین و چشم گیر ترین خلاقیت در نگارش متن تعریف زبان در نوع دیالوگ نویسی است. زن و مرد مهاجرند پس به زبانی منقطع حرف می زنند اما زن وقتی از دل خود می گوید زبان مادری اش به کار می افتد. دختر رئیس وجه عقل گرای خود را مدام به رخ می کشد. فکر می کنی، فکر می کنم، فکر می کند . . . نوعی تضاد شرقی و غربی، عقل و دل، شاید کلیشه باشد اما گل درشت نیست و هنرمندانه محسوب می شود. کاراکتر نیم مرد و نیم زن، یک نماد سازی تصویری از مفهوم گفتمان میان دو دنیای مختلف زنانه و مردانه است. در واقع اگر کارگران عروسک سازی را نماد انبوه آدم کوکی های جامعه صنعتی بدانیم که میمیک صورتشان هیچ وقت عوض نمی شود و فقط بلدند پچ پچ کنند و کار کنند و خودشان هم تبدیل به عروسک خیمه شب بازی شوند، نیم مرد - نیم زن وجه درونی تقابل کاراکتر زن و مرد را نشان می دهد. او که به زبان هر دو آشناست و با نماد سازی تصویری بصری از این تضاد برای من بیننده ایجاد می کند. در واقع دو مقوله مهم این نمایش زنان و زبان هستند، و کارگران عروسک ساز تقابل زن با زنان در جامعه بیگانه، و نیم مرد - نیم زن تقابل زن با مرد به لحاظ زبان را تصویر سازی می کند. به نظرم این گونه می رسد که ایده عروسک سازان پخته و جا افتاده اما ایده نیم مرد - نیم زن هنوز نیازمند تکامل است. دست آخر راوی و دانای کل خداگونه ای داریم که در متون کلاسیک بسیاری مشابه آن آمده و در این جا هم چیزی فراتر از آن نیست. بودنش خوب است و نبودنش فاجعه نیست. دست آخر یک سوال می ماند و آن این که وقتی یک مرد در مورد دنیای زنان می نویسد، درک درستی از این دنیا خواهد داشت؟ من زن نیستم و نمی دانم نویسنده چقدر به دنیای زنان نزدیک شده و امیدوارم خانم ها پاسخی در این زمینه داشته باشند.

5. از موسیقی فوق العاده کار چیز بیشتری نمی نویسم که بسیاری از دوستان پیش از این درباره اش گفتند و نوشتند.

6. حرف آخر این که وقتی روند رسیدن تینو صالحی از مم و زین به wow را نگاه می کنم کم کم جنس نمایش های او برایم روشن می شود. دنیای فانتزی ذهنی او که شاید بیشترین قرابت را با ابراهیم پشت کوهی و اثر آخرش (وقتی برگردیم دو پای آویزان . . .) داشته باشد، نوعی گرایش به افسانه پریان در قصه گویی، و علاقه اش به نماد سازی از طریق اجرای فرم و بدن شاید مهم ترین عناصر نمایش های او باشند. به او و گروه دوست داشتنی اش خسته نباشید می گویم و برای اثر بعدی اش منتظر خواهم ماند.
شاهین جان، از نقدت بیش از نمایش حظ بردم
۰۱ شهریور ۱۳۹۴
شاهین جانم ، از اینکه می بینم باز هم فعال شدی و می نویسی ، خوشحالم و خواندن نوشته هایت همیشه لذت می برم.
درتصدیق اولین بند نوشته ات ، امروز یادداشت اشکان خیل نژاد را می خواندم و می خواهم عیناً نوشته اش را اینجا بیاورم و قویا باور دارم حرف درستی زده است که در مورد این اجرا نیز صدق می کند:
"تصورِ غلطی که این روزها اکثر تئاترهای روی صحنه مدعی اش هستند، فارغ از اینکه در سالن های دولتی و یا نیمه دولتی روی صحنه اند و دو گزاره ی فوق را به اشتباه نقطه ی مقابل تئاتر Text و یا مبتنی بر گیشه به کار می بٓرند. در حالی که ناخواسته و ناگزیر آثارشان هم مبتنی بر Text است هم ... دیدن ادامه ›› گیشه"
با بند 4 نوشته ات موافقم و باید بگویم تنها نکته دوست داشتنی اثر برایم همان شیوه دیالوگ گویی مقطع اول نمایش بود.در مورد در نیامدن شخصیت همزاد هم موافقم .در مورد پرسش آخر این بند، صرفا دغدغه نویسنده را برای پرداختن به گوشه ای از دنیای زنان، در حد پرداخت به یک کلیشه میدانم نه چیزی فراتر.
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
مجتبی سلیمان زاده عزیز بسیار ممنون بابت لطف و محبتت.

ابرشیر عزیز استادی داشتم که می گفت به جز یکی دو نویسنده خیلی بزرگ مثل زولا و چخوف، کمتر کسی تونسته شخصیت اصلی نوشته اش رو از جنس مخالف انتخاب کنه و به درستی به روح اون شخصیت نزدیک بشه. طغیان روح مده آیی در شخصیت زن اصلی رو قبول دارم و این شاید نشان از این داشته که تینو صالحی با استفاده از یک کهن الگوی امتحان پس داده سعی کرده تا شخصیت زن داستان رو بی اشتباه در بیاره. با محافظه کاری نویسنده موافقم و فکر می کنم این حالت اکستریمی که میگی تمهید محتاطانه و صد البته عاقلانه ای بوده. مثل همیشه ازت یاد گرفتم ممنون که نظرت رو گفتی

بیتای عزیز محبت داری به من خوشحالم به رغم این که مثل من از کار لذت نبردی اما نقاط فکری مشترکی داریم. موفق باشی
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید