«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
این اثر بدور از شور بود و دقیقا دغدغه ى اصلى اش شعور بود, صرفا به فکر این نبود که فقط مخاطبش را به وجد بیاورد.تئاترى ناب بود, چرا که همه چیز تنها به اتمام نمایش ختم نمیشد بلکه تا ساعتها بعد هنوز درگیر تجزیه و تحلیل اثر بودم کارى عامه فهم و راضى کننده ى خواص.تمام شکلهاى کلاسیک شکسته و فرمى جدید برایم زنده شد.سوق پیدا کردن این گروه بسمت مدرنیسم و پست مدرنیسم با این نمایش کاملا محسوس بود.تمام قواعد یک نقطه اى و تقسیمات سنتى صحنه به چهار و شش بخش نادیده گرفته شده بود .صحنه همه جا بود حتى در ذهن تماشاچى.دریچه ى جدیدى بود رو به زبانشناسى. کلام معناى کلیشه اى خود را کنار گذاشته بود و مقوله ى مفهوم را مدنظر داشت و چیزى که بیشتر مرا به هیجان آورد مانیفست درست این کار بود در باب نظریه ى دال و مدلول دوسوسور در مقوله ى زبانشناسى,و چیزى که به سادگى از کنار آن نمیشود گذشت عنصر میزانسن بود, میزانسن دیگر آنچیزى نبود که از گذشته در تصور ما شکل بسته است,تابلو ها و قابهاى کار آدم را بشدت بیاد تابلوهاى نقاشى مینیمالیستى می انداخت که این نشانگر سواد و شعور جمعى گروه اجرایی بود.
بیش از این ادامه نمیدهم و پیشنهاد میکنم اگر از کارهاى شبیه به رئالیسم که اتفاقا این روزها زیاد هم شده اند و به سادگى بسته شده و اجرا میشوند خسته شده اید دیدن این اثر که کاملا مشهود است چقدر براى به فعلیت رسیدنش عرق ریخته شده و خون دلها خورده شده را از دست ندهید.
نمایشى خلاقه و بسیار شریف بود, و همچنین بازى مسعود شاکرمى بسیار برجسته بود.