«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
کاش یه سانس زودتر هم داشت... کاش
سلام دوستان
من دو تا بلیط برای فردا دارم که متاسفانه کاری پیش اومد و مجبور شدم دوباره برای اخر هفته بلیط بگیرم. اگر کسی فردا میتونه به دیدن این نمایش بره لطفا به من اطلاع بده
تا قبل از این " لیلی نام تمام دختران زمین است" برای عرفان نظراهاری عزیز بود، اما حالا شده "لیلی نام تمام دختران ایران زمین است " و به نام......
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
من برای این تئاتر زیبا گزینه " دوست داشتم" را انتخاب کردم اما...
این نمایش بیشتر به کسانی توصیه می شود که فیلم 12 مرد عصبانی را ندیده باشند...
اگر مثل من این فیلم را دیده باشید و از آن بسیار لذت برده باشید در طول نمایش بارها گیج می شوید که آیا کارگردان خواسته کاملا وفادار به متن باقی بماند و یا خواسته نظرات و سلیقه خودش را هم بگنجاند که کاش یکی از این دو را انتخاب میکرد تا تکلیف تماشاگر مشخص تر باشد.
در انتخاب بازیگر نقش هنری فوندا اشتباه فاحشی از نظر من صورت گرفته بود. در فیلم این بازیگر بسیار جا افتاده و با اعتماد بنفس شناخته می شود. بهتر بود برای انتخاب این نقش حداقل از نظر سنی شخصی انتخاب میشد که از بقیه کوچکتر بنظر نیاید. همچنین نوع گفتار، تپق های زیاد و از همه مهمتر زبان بدن این فرد به هیچ وجه یک فرد مطمئن از خود و با اعتماد بنفس بالا مانند هنری فوندا را نشان نمیداد. دستهای مدام گره کرده در هم و یا دست به سینه بودن این فرد زبان بدن یک ادم گارد گرفته و با خشم فراوان بود که به هیچ وجه هنری فوندا در فیلم اینگونه نبود.
سکانس موردعلاقه ام اندازه گرفتن خانه ان پیرمرد بود که بسیار دوستش داشتم.
برای گروه ارزوی موفقیت بیش از پیش را دارم
وقتی بعد از پایان نمایش از خواهرزاده 6 ساله ام که از دیدن تئاتر لذت برده بود، پرسیدم خب از نمایش چی یاد گرفتی؟ بهم گفت فهمیدم موی بلند خیلی مهم نیست. چیزهای دیگه مهمترند. گفتم خب چی مهمتره؟ و شک نکنید که اون نتونست جواب بده. چون واقعا درک مفهوم اصلی این تئاتر حداقل برای بالای 10 سال ممکن بود!
بااینحال از همه عوامل این تئاتر تشکر میکنم
همیاری جان آیا احتمال تمدید این تئاتر وجود داره؟
اگر ساعت اجرا زودتر بود قطعا به دیدنش میرفتم...
کاش یه گزینه وجود داشت به اسم " دوست دارم ببینم ولی زمانش دیر است " خب در اونصورت من حتما این گزینه رو انتخاب میکردم
بعداز چند روز که از تماشای این تئاتر میگذره باید بگم من این نمایش رو دوست نداشتم. نمیدونم چرا اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. احتمالا بیشتر از همه موضوع نتونست من رو جذب خودش بکنه. بازی ها رو دوست داشتم ولی نه چندان زیاد. بنظرم همه چیز در این تئاتر مصنوعی بود و روح نداشت. البته که این نظر سلیقه ایه و یکی از همراهان من کاملا از نمایش راضی بود.
برای گروه آرزوی موفقیت میکنم
پیشنهاد می شود!!!!
بخشی برای معرفی و نقد کتاب
نیازش رو احساس کردم که دارم میگم
البته اگر این بخش هست لطفا من رو مطلع کنید
مرسی
می شنویم و تصور می کنیم که دیده ایم. آنقدر شنیده هایمان را برای خودمان تکرار می کنیم که باورمان می شود واقعا دیده ایم و غرق در توهمات خود زندگی می کنیم. چه اهمیتی دارد دیگران چه میکشند از این شنیدنی های نادیدنی؟!
این خلاقیت زیبا رو دوست داشتم ، هرچند که شاید قسمت هایی از کار را متوجه نشدم. اما کلیت کار و حرف هایی که گفته شد و بازی هایی که دیده شد را دوست داشتم. بازی " مونا احمدی" بسیار قابل ستایش بود و همینطور شجاعت کارگردان برای گنجاندن این همه ایده خلاقانه در کار.
دست مریزاد و خدا قوت
دوستانی که نمایش رو دیدند میشه لطفا بگن کدوم صندلی ها مناسب تره؟
دوستان یه سوال فنی... من اگه بخوام این تئاتر رو به دوستم معرفی کنم چطور میتونم این کارو بکنم؟ ایا امکان ارسال ایمیل همین صفحه و یا شیر تو شبکه های اجتماعی وجود داره؟؟
چقدر خوب بود این نمایش. شیوه روابت داستان توسط اسب ها اولش کمی گنگ بود ولی تا انتها به دلم نشست. بازیگران عالی بودند ولی آنجایی که خودشان را به زمین می کوبیدند جدا نگرانشان می شدم. نورپردازی و موسیقی هم که جای خود داشت. به شدت پیشنهاد می شود....
چرا ساعتش انقدر دیره؟؟
لطفا لطفا لطفا یه سانس زودتر هم بزارید
این نمایش برای من که خیلی اهل تئاتر نیستم و شاید بشه گفت یه تماشاگر عام حساب میشم و شاید بعد از نمایش ترانه های محلی فقط یک یا دو تا تئاتر دیگه رفته بودم و بعد نوبت سینماهای من شد، این کار فقط تکرار کار قبلی اقای رحمانیان بود. من درجاهایی از این تئاتر خندیدم. در جاهایی احساساتی شدم و بغضم گرفت و در پایان برای عواملش دست زدم. اما هیچکدوم از این ها باعث نشد که حس نکنم دارم همون ترانه های قدیمی رو میبینم فقط با موضوعی متفاوت. کارگردان همان، بازیگران همان ها و حتی مدل های بازیگری هم همان بود. شاید بهتر باشد آقای رحمانیان خودش را از این چرخه تکراری که در ان افتاده در بیاورد تا من باز هم به سراغ نمایش هایش بروم.
پ. ن: نیم ساعت تاخیر برای شروع نمایش، توهین به وقت و شعور مخاطب است.