در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود عطری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:23:54
 

نویسنده و روزنامه نگار | مستقل
راهنمای رسمی گردشگری | طبیعت گردی | فرهنگی

 ۰۸ مهر ۱۳۶۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بخواهیم یا نخواهیم ارمغان دنیای مدرن برای ما چیزی جز پیچیدگی و سردرگمی نیست. در این شرایط وقتی یکی مثل "جان براون" یا به‌قول پرستار مگی"براونی" وارد صحنه می‌شود و دنبال جایی برای رهاشدن از تنش‌ها و ناملایمات روزمره می‌گردد همذات‌پنداری ما با او آغاز می‌شود، آنقدرکه وقتی لباسش را عوض می‌کند و با فراغ بال و آرامش روی تخت سفید بیمارستان دراز می‌کشد دوست داریم خودمان را به جای او تصور کنیم.

البته طراحی خوب صحنه هم در القای این مساله بی‌تاثیر نیست؛ چرا که در عین سادگی و جذابیتی که دارد، با فضای آرامش محورِ متاثر از قصه "تام استوپارد" ترکیب می‌شود و آدم را مجاب می‌کند برای دقایقی هم که شده خودش را جای براونی بگذارد.

قصه پیش می‌رود و براونی همچنان به دنبال گمشده خودش یعنی آرامش می‌گردد؛ اما پرسنل بیمارستان کماکان به حضورش مشکوکند و قصد دارند بفهمند که چرا بجای هتل، اینجا را برای استراحت و آرامش انتخاب کرده؟ پارادوکسی که اتفاقاً از ابتدای داستان ذهن مخاطب را هم مشغول کرده و در ادامه خود براونی به آن پاسخ می‌دهد. در انتها شاهد این هستیم که هیاهوی سیاه دنیای مدرن بر سکوت سفید دنیای کوچک براونی پیروز می‌شود و او را وادار به ترک بیمارستان ... دیدن ادامه ›› می‌کند.

نمی‌دانم چرا اما لحن صدای سامان دارابی در ایفای نقش براونی و صحنه غم‌انگیز خروجش از بیمارستان و همین‌طور جمله کلیدی «مشکل اینه که همیشه حالم خوب بوده! اگه مریض بودم همه چیز روبه‌راه بود» من را یاد "جان کافی" در گرین مایلِ فرانک دارابونت می‌اندازد. جایی که "جان کافی" خطاب به پُل (تام هنکس) می‌گوید:« خسته‌ام رییس، خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یک چلچله زیر بارون، خسته از اینکه هیچ‌وقت رفیقی نداشتم کنارم باشه و ازم بپرسه که از کجا اومدم و به کجا میرم؟! خسته‌ام از اینکه آدما همدیگر رو اذیت می‌کنن، خسته‌ام از تمام دردهایی که تو دنیا حس می‌کنم و می‌شنوم، هر روز دردهام بیشتر می‌شه. درد تو سرم مثل خرده‌های شیشه است،تمام مدت!
.
یک هفته از دیدن نمایش سکت سفید می‌گذره؛ اما این‌قدر ذهنم درگیر سکوت سفید شده که امشب نشستم برای چندمین بار "گرین مایل" رو تماشا کردم. شاید خنده‌دار باشه اما داشتم با خودم شبیه‌سازی می‌کردم که «براونی» موقع خروجش به جای صحبت با «پرستار مگی» با رئیس بیمارستان صحبت می‌کنه و جملات جان کافی رو بهش می‌گه! رئیس هم بغلش می‌کنه و قانع می‌شه که براونی اینجا بمونه!

در پایان تشکر می‌کنم از کوروش سلیمانی عزیز که نه تنها در کار بلکه در اخلاق، کردار و منش از انسان‌های نیک روزگار ماست و اغراق نیست اگر بگم که از منش و تواضعش همیشه درس‌‌ها می‌گیرم.

تکمیلی :
یادی هم کنم از تئاتر ناگهان پیت حلبی، همین‌طور فالومی و خرده نان که واقعا کارهای جذاب و موندگاری بودند و حالا سکوت سفید! که معتقدم مثل اسمش در سکوتی سفید دنبال شد و در اتفاق‌ها و حواشی اخیر آن‌طور که شایسته بود دیده نشد؛ اما خب مطمئنم کار خوب بالاخره یک‌روز نتیجه و اثر خودش رو نشون میده. برای بروبچه‌های خوب گروه بیستون هم آرزوی موفقیت دارم و باید بگم که بی‌صبرانه منتظر " برگ های پشت‌ و رو " هستم.
روز و روزگار خوش .
مسعود عطری عزیز؛
بسیار ممنونم از این همه لطف تو نسبت به کار، همراهی این سالها و نوشته ی خواندنی و دلگرم کننده ات ... راستش من خودم هم از عاشقان فیلم گرین مایل و به ویژه شخصیت جان کافی عزیز هستم ... ممنون از اشاره ات به او ... از اینکه هنو.ز به نمایش ما و جان براون فکر می کنی باعث خوشوقتی ماست ... تئاتر ما با همراهی عزیزان تماشاگری چون شما که پیوسته به ما لطف داشته اید نور می گیرد ... پاینده باشی ...
۲۳ آذر ۱۳۹۸
امروز میام سکوت سفید
با خاطره خوشی از خرده نان
۲۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش آقا دلبر را نه یکبار و دوبار بلکه سه بار و هر بار همراه با جمعی از دوستان خوبم به تماشا نشستیم. یک نمایش خوب و جذاب که هرمرتبه به‌روزتر از مرتبه قبلی بود و این را من که سه بار به تماشای آن نشستم خوب متوجه شدم. شاید به جرات بتوانم بگویم که در بین تمام نمایش‌های طنزی که در چندسال اخیر دیده بودم آقادلبر به لحاظ کلی یک سروگردن از بقیه بهتر و بالاتر بود و چه بلحاظ سبک داستانی و چه بلحاظ شوخی ها و میزان درگیر کردن مخاطب با نمایش موفق تر از سایر نمایش های طنزی بود که اخیرا دیده بودم . مسئله دیگر نوع سوژه بود که در این مورد خاص استقاده از بازیگران توانا و همچنین استفاده از لهجه ها و نوع بیان کلمات و همچنین اجرای بدون نقص آنها از ویژگی های دیگر این کار بود که جا دارد از همینجا به همه عوامل این کار از کارگردان و نویسنده گرفته تا عوامل پشت صحنه تبریک بگویم . یک تبریک ویژه هم به دوست هنرمندم الهه پورجمشید که در طول این سالها هرتاتری از او دیده ام بی نقص و تمیز و درست بوده و در این کار هم یکی از نقش های خوبش را ایفا کرد.
به امید موفقیت شما دوستان در عرصه هنر
مسعود عطری (masood.atri)
درباره نمایش دیور i
بعنوان مخاطبی که مدتهاست با این سبک از نمایش و این شیوه از اجرا آشناست و تقریباً در اکثر برنامه های مرتبط با آن حضور داشته، باید عرض کنم که این شیوه از تاتر یعنی تاتر تعاملی یا شورایی یا هرچیزی که اسمش را بگذاریم بسیار چالش برانگیز، جذاب و پیشرو است چراکه پس از گذشت چندسال و تماشای چندین اثر در این حوزه ، هنوز هم شوق تماشای این سبک از نمایش در منِ مخاطب بسیار است و همیشه منتظرم تا کار جدیدی روی صحنه بیاید و بتوانم در آن مشارکت داشته باشم.
وقتی بحث تاتر تعاملی و یا کلمه تعامل مطرح می شود چه چیزی بالاتراز اینکه یک مخاطب مدتها منتظر یک کار بماند تا بتواند خودش، ایده هایش، تفکراتش و باورهایش را روی صحنه ای که نمی داند چیست بصورت بداهه محک بزند. این شور و شوق در مشارکت در این تاتر دقیقاً یکی از نقاط افتراق آن با سایر سبک های نمایشی است.
حالا اگر بخواهم بطور خاص در مورد این تاتر صحبت کنم باید از طرح دقیق سوژه آن بگویم. سوژه ای که فراگیرترین و در عین حال پیچیده ترین مسئله اینروزهای ماست و اینکه مشارکت مردم را در زمینه ای ترغیب کنیم که در جامعه مبتلابه دارد خود نشان از دغدغه تیم اجرایی این تاتر برای به تصویر کشیدن یک مشکل اجتماعی و ارائه راه حل برای آن است.
البته همانقدر که قرار نیست در یک تاتر یک ساعته به دنبال حل مشکلات جامعه باشیم همانقدر هم باید انتظار داشته باشیم که راه حل های مخاطبانی که در اجرا مشارکت می کنند به سرانجام نرسد چراکه قرار نیست یک اپیدمی اجتماعی با یک راه حل زبانی و کلامی چند دقیقه ای و یا یک تاتر یکساعته مرتفع ... دیدن ادامه ›› گردد .
بنابراین چیزی که در این تاتر وجود دارد ارائه یک برش از زندگی اجتماعی امروزی است که در چهارچوب نمایشی ملموس، قصد به چالش کشیدن تفکرات و پیش زمینه های ذهنی مخاطب را دارد و در کنار آن به دنبال ایجاد راهکار پیرامون مسئله مطرح شده، در قالب مشارکت فعال مخاطبان است، مشارکتی که سبب می شود متوجه شویم در مقابل مشکلات و موضوعات روز جامعه به اصطلاح با خودمان چندچندیم .
نوشته کار را دقیق، پرمحتوا ، کامل و به دور از زواید و حاشیه های معمول می بینم و کارگردانی و اجرای بازیگران را نیز همینطور.
برای تمام عوامل این کار آرزوی موفقیت و پیروزی دارم و از همه دوستانی که این سبک از نمایش را تجربه نکرده اند دعوت میکنم به تماشای این کار بنشینند و از دیدن آن لذت ببرند.
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
گردشگری

مهارت‌ها

مقصدهای تخصصی
مقصدهای تخصصی

تماس‌ها

09381414528