"من"؟
یک عذر خواهی به خودم بدهکارم،
به منی که به وقتش حفظش نکردم،
آنجا که باید فریاد میزد صدایش را شکستم،
منی که یادش دادم خودش را نبیند،
یادش دادم حقش را گرفتند به خدا واگذار کند که گویا چوب او بی صداست،
که درد کشیدنشان را به وقتش میبینم که ندیدم و باز بر این باور پا فشردم،
که چه؟! که قرار است روزی انسان شایسته دنیا معرفی شود؟
هه!! این "من" را به کجا رسانیدمش که در گریز از همه کس و همه چیز است؟!
منی که
... دیدن ادامه ››
خواست همرنگ جماعت باشد،
جماعتی که تند و بی وقفه، هر لحظه، ناباورانه چیزی برایش رو کردند که خسته شد این "من"،
کجا برای خودش بود این "من"؟
بدهکار تر از همه دنیا اوست که در صف و نوبت اول ایستاده!
بدهکارم، زیاد بدهکارم به این "من"،
و اوج اشتباهم آنجا بود که خواستم از میان این آدمها یکی این "من" را دریابد،
یکی شبیه به خود "من" را، ای "من"، این من را ببخش.
:( :( :( :'( :'( ..