در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تینا بخشی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:39:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تینا بخشی (tina.bakhshi)
درباره نمایش دیوار i
خدا قوت به زحمات و انرژی گروه
شب اول اجرا به تماشا نشستم
از نگاه من
ضرباهنگ درستی داشت نمایش
و موسیقی خوب نقش مهمی بود در این نمایش که بار سنگینی به دوش می کشید.
جدا از بازی همه ی دوستان که مشخص بود نهایت تلاش خود را کرده اند با توجه به همکاری های متعدد شخص خودم با خانوم سیبی و شناخت کافی از توانایی های ایشون و بدون هیچگونه تعارفی باید عرض کنم سهم بسزا و موثری در جذب و کشش تماشای تماشاگر به عهده ی صحنه های پر فراز و نشیب کاراکتر حنا بود...
در نهایت خسته نباشید به همه ی عوامل.
درود و سپاس
حس کردن طی شدن زمان در تماشای یک نمایش بسیار مهم است مخصوصا که تمرکز اصلی اجرا بر زمان و سیر تکرار شونده ی بی رحمی های تاریخ باشد.
این اجرا برای من انقدر لذت بخش بود که همان‌قدر که درگیر وقت و دوران بودم متوجه گذر زمان اصلا نشدم!.
نور خوب
موسیقی خوب
ایده های خوب کارگردانی
بیان و ادای کلمه های روسی بسیار عالی
و دوست عزیز کورد زبانمون با نقش بی نظیرش، هم بسیار بجا و دلنشین بود و هم پر رنگ ترین ایده ی کارگردانی بود بنظر شخص من.
با گذر زمان ‌و برگشت به گذشته نمایش بسیار مستحکم تر و شیرین تر می شد. بازی ها یکدست بودند و انرژی و تلاش زیاد گروه کاملا قابل لمس بود. خسته نباشید و خدا قوت
حضور شما باعث سعادت ما بود ❤️
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
امین سنجربیگی (aminsanjarbeygi)
سپاس از حضورتون
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو این دنیا بیشتر از بقیه ی چیزها تماشارو دوست دارم. مثل پیچیدن باد و رقص چین های پرده های توری سفید بچگی هامون، شاید اولین تصویریه که از تماشای دنیا جلوی چشمام اومده باشه که یه عمر و تاریخ تاریخ ازش گذشته و فرم، بافت حتی نگاه و تماشای دوباره اش می‌برتم به یک مفهوم نو‌.
مثل یک مسافر که همه چیز براش جدیده، دلم می خواد از در و دیوار تا ثانیه به ثانیه ی این تاریخ مصور و هر شب انقدر تماشا کنم تا همه چیز از چشم هام سر بره.
انگار تنها فرصتت باشه که بی هیچ تلاشی بفهمی!.
گمون کنم هنر حاصل همین تماشاهاست به شرطی که باور کنیم تفاوتی نمیکنه شات هایی که از این تئاتر بلند میگیریم در نهایت قراره بشه چهارفصل ویوالدی یا اون رکوئیم جادویی عجیبی که وقت خواب از تاریخ و هنر این گربه ی زخمی و غمگین زمزمه میکنیم.
.
برای من افتخار بزرگی بود این شانس و این همراهی در گروه استاد دریابیگی عزیز، مدام یاد گرفتم و یاد میگیرم هر شب... قدردان همه ی لحظه های نابی هستم که به لطف استاد در اختیارم قرار گرفت.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر