فیروزه (ترکمنی: Firjuza، روسی: Фирюза) و نام روستایی در استان آخال در کشور ترکمنستان است. این روستا تا قبل از پیمان آخال بخشی از خاک ایران بود. این روستا تا اواخر سده ۱۹ (میلادی) در اختیار ایران بود و ساکنان آن کردهای کرمانج بودند.کردهای فیرزه از ایل جلالی بودند.دولت ترکمنستان جدیداً جهت تغییر دموگرافی دست به تغییر ترکیب جمعیتی این منطقه و تخلیه روستا از ساکنانش زدهاست.
فیروزه از پایتخت ترکمنستان، عشقآباد، نزدیک به ۴۰ کیومتر فاصله دارد. این روستا که در ۱۲ کیلومتری مرز ایران واقع است، از شهرستان شیروان به خوبی دیده میشود.
یکی از مهمترین و زیباترین مناطقی که در قرارداد آخال به روسیه واگذار شد روستای زیبا و خوش آب و هوای فیروزه بود. پس از انقلاب کمونیستی اکتبر ۱۹۱۷ دولتمردان نو روسیه چون در جستجوی هویت و آبروی بینالمللی بودند و حال و هوای آرمان خواهانه داشتند قراردادهای ستمگرانه روسیه تزاری با ایران را لغو کردند و در سال ۱۲۹۹ هجری خورشیدی برابر با ۱۹۲۱ میلادی عهدنامهای میان ایران و شوروی به نام عهدنامهٔ مودت و دوستی ایران و شوروی به
... دیدن ادامه ››
امضاء رسید
قریهٔ فیروزه را با زمینهای نزدیک به آن که برابر قرارداد سال ۱۸۹۳ به روسیه انتقال داده شده بود به ایران بازگرداند که متأسفانه این مهم هیچگاه عملی نشد و دولت روسیه از انجام آن سرباز زد.
در زمان لنین گفته شده بود که باید روستای فیروزه را به ایران بازپس دهند. روستای فیروزه در کنار عشق آباد مانند تجریش در کنار تهران بودهاست. هیئت مذاکرهکننده شوروی میگویند که رئیسجمهور ترکمنستان برای خودش آنجا کاخ ساخته و از ایران میخواهند که این روستا را به شوروی واگذار کنند. هیئت ایرانی قبول میکنند و درخواست میکنند که طلاهای ایران را پس بگیرند.
این روستا - که امروزه تبدیل به شهر شدهاست - بسیار خوش آب و هوا بوده و به عنوان تفریحگاه مردم ترکمنستان به حساب میآید و از جمله مراکز توریستی شوروی محسوب میشد
ظاهر امر این بود که فیروزه درازای عباسآباد و حصار به شوروی واگذار شدهاست. اما حصار و عباسآباد بخشهایی از خاک ایران بودند و در حاکمیت ایران بر آنها هیچ شک و تردیدی نبود و در واقع ایران در ازای تأیید مالکیتش بر قسمتی از خاک خود بخشی دیگر از خاکش را واگذار کرد. پیشتر هم شورویها مدعی شده بودند که ایران در ازای فیروزه، حصار و عباسآباد را تصرف کردهاست که این ادعا نادرست بود زیرا طرح مبادله عباسآباد و حصار با فیروزه همانی بود که در عصر روسیه تزاری انجام شده بود و شوروی با صرف نظر از این سیاست استعماری، حاکمیت ایران بر فیروزه را پذیرفته بود. محمدعلی فروغی هم در عصر رضاخان در نامهای به سفیر ایران در شوروی تصریح کرده بود که چنین ادعایی باطل و بیربط است.
میزانی (جوانشیر) میگوید که طلاها در اصل بدهکاری ریالی شوروی به ایران بابت استفاده از راهآهن ایران بوده.
ایران در جنگ جهانی دوم بیطرف بود، اما ارتش متفقین به بهانهٔ حضور جاسوسان آلمانی، در ۱۹۴۱ ایران را اشغال کرد. وقتی آلمانها به شوروی حمله کردند، شوروی و انگلستان پیمان دوستی بستند و برای کمک رسانی به شوروی قرار گذاشتند که ضمن حمله به ایران از راه این کشور کمک رسانی انجام شود. پس از اشغال ایران، متفقین برای پرداخت حقوق سربازان و خرید آذوقه احتیاج به پول ایرانی داشتند، در صورتی که میزان اسکناس در ایران کافی نبود. ایشان از دولت ایران درخواست میکنند که اسکناس چاپ کند و در اختیار آنان قرار دهد. ارزش لیره در ایران ابتدا ۷ تومان بود، اما انگلیسیها ارزش آن را ۱۳ تومان محاسبه کردند. آقای مشرف نفیسی که ارزش لیره را ۱۳ تومان حساب کرد، بعداً گفت که قیمت به اختیار انگلیسیها بود و اگر او آن را ۱۳ تومان نمیکرد، خود انگلیسیها آن ۱۷ تومان میکردند. شوروی قصد داشت که پس از پایان جنگ به ایران روبل بدهد که ایرانیان آن را رد کردند. در عوض ایران درخواست طلا نمود و روسها قبول کردند. در سال ۱۳۲۴ جنگ تمام شد. اما روسها ایران را تخلیه نکردند و جریان آذربایجان را راه انداختند. برای طلب دولت ایران از انگلستان، انگلیسها ادعا کردند که ۵و نیم میلیون لیره میدهند و باقی را هم فشنگ. البته روزنامه باختر امروز ادعا نمود که انگلیسیها در زمان حکومت هژیر، با تحمیل به سه چهار میلیون لیره تقلیل دادند و بقیه را فشنگ خراب تحویل دادند که به وسیله عوامل خودشان در شیراز آن را آتش زدند.آمریکا هم یک میلیارد به ایران پرداخت نمود. و تجهیزات راهآهنی را که به ایران آورده بودند را هم به عنوان طلب ایران محسوب نمودند.
در جریان نهضت ملی کردن نفت که مصدق وارد میدان مبارزه با انگلیس و آمریکا شد، منابع نفت ایران در اختیار انگلیسیها بود. آنها ایران را تحریم و حتی کشتی ای که نفت ایران را میبرد توقیف نمودند و به علاوه در دادگاه نیز ایران را محکوم کردند و گفتند: اگر کشتی حامل نفت ایران را بگیریم، کالای دزدی محسوب میشود. در شرایط سخت ناشی از تحریم اقتصادی، حقوق ارتش ۷ماه عقب افتاده بود و دولت دکتر مصدق شدیداً به بازپرداخت بدهی شورویها نیاز داشت.
این فیلم به موضوع طلب یازده تن طلای ایران از شوروی میپردازد که قرار بود توسط شوروی بابت بدهی از جنگ جهانی دوم به ایران داده شود و مربوط به مقطع زمانی ۱۳۳۲ است. این فیلم یک درام تاریخی دربارهٔ وقایع جنگ جهانی دوم و مسائلی است که پای نیروهای متحدین و متفقین را به ایران باز کرد و در آن به ماجرای پرداخت غرامت به ایران اشاره میشود