در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم روسی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:45:18
عاشقانه ای که به تراژدی ختم می شود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

طناز عاشق است عاشق مردی که خود و تمام کاراکترهای این فیلم جزو طبقه پایین هستند بهشون میگن اقشار پایین جامعه ، منتهی کارگرهایی که مثل افغانی ... دیدن ادامه ›› زور دارند کار میکنند ولی مثل افغانی بی پول هستند گرچه ایرانی هستند هر مهندسی این طبقه کارگر را میبیند ولی کاری نمی تواند برای آنها در برابر یک حکومت دزد بکند، اگر بخواهد کاری بکند یکی از همین کارگرها را باهاش درگیر میکنند.

در این طبقه از جامعه همیشه یک دختر خوشگل هست که باز هم زن یکی از این کارگرها میشود بجز خوشگلی معمولا هیچ توانمندی دیگری ندارد فقط فیس صورت دارد و بوی خوش ،فقط همین، معمولا چند نفر هم بدون آنکه به هیچ کدام از ناتوانی و بی استعدادی های این زن خوشگل توجه کنند عاشقش میشوند حالا او حاکم است و کافی است حکم کند.
معمولا هم بین اینها یک پسر هست که آدم تر از بقیه است و دخترک زن یکی دیگر میشود ولی همچنان عاشق آن پسر میماند.

متجاوز در این فیلم افراد ضعیف نشان داده میشود ولی واقعیت این هست در این طبقه از اقشار پایین جامعه ،حتی آدم ضعیفش متجاوز هم نمی تواند بشود شاید مورد تجاوز باشد. مثلا کاراکتر سرباز متجاوز به زن روسی چون زور داشت قابل پذیرش بود. زن روس در برابر تجاوز و بارداری ناخواسته دیوانه میشود و پسر ضعیفش خود متجاوز جدید میشود نویسنده اینگونه کاراکتر را میخواهد بقبولاند .


باز هم طناز و روایت از زنی که به او تجاوز شد .

در پایان طناز خود به آغوش آن پسر ضعیف متجاوز میرود منتهی اینبار با خواسته خودش ، وقتی میفهمد آن فرد میخواست از عروس سرباز متجاوز که اکنون پس از طلاق ،مطلقه شده است و اکنون طناز هست انتقام بگیرد.
پسر ضعیف رشد نکرد قدرت خوب بودن در برابر ظالم را مانند گاندی وامام علی و ماندلا نفهمید، بجای انتقام از سرباز متجاوز یا سپردن به قانون، از عروسش انتقام گرفت خود یک متجاوز جدید شد.
طناز پسری بنام یوسف که او را رها کرده بود عامل بدبختی خود میداند چون ناز طناز را نکشیدو طناز اورا توسط شوهرش قربانی میکند در این فیلم میگوید آدم الکلی هم خوب است ولی الکلی است این الکلی ، ادم خوب در جامعه جدید ماست.
حالا دیگر سرباز متجاوز خود پیر و ترحم برانگیز است.

ولی واقعیت این هست سربازان روس زیادی به زنان گیلانی در جنگ های جهانی ، تجاوز کردندچون میرزا جنگلی تنها کسی بود تک پرچم ایران در استانش بود برخلاف سایر استانهای ایران که یا پرچم روس و ایران بود و یا پرچم انگلیس و ایران بود دو پرچمه بودند ولی نامگذاری این فیلم به نام روسی ، نوعا تطهیر روسیه توسط حکومت الان است که میگوید یک سرباز ایرانی به یک زن روس تجاوز کرد!!!!!!


حکایت فلاکت یک جامعه است ،ادم را یاد کشتار سربازان اشخور در شهرهای الان توسط اطرافیان خانواده های قربانی یاخانواده های زندانی می اندازد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سینما با عکاسی فرق دارد !

"روسی" یک شروع نسبتا خوب دارد، آدم را امیدوار می‌کند که قرار است یک فیلم ببیند یک سر و گردن از فیلم‌های ... دیدن ادامه ›› امروز بلندتر و بالاتر. تصاویر، بازی‌های نو، موسیقی،ارجاعات، فضاسازی و چندتایی دیگر ... جالب است و جذاب.

هرچه پیش میرود اما از جذابیتش کاسته می‌شود، به دلایل زیر:
1- نویسنده با نوشتاری معمایی تلاش میکند جذابیت را حفظ کند و بیننده را نسبت به گذشته، حال و آینده‌ی داستان و کاراکترها کنجکاو نماید. و با همین فرمان تا کمی پیش از پایان میرود، اما این حجم از ارجاعات درون متنی و برون متنی و دیالوگ‌های پراکنده و گاها نصفه و نیمه، تا یکجایی جواب میدهد و از آن به بعد فقط خسته میکند و گیج تر. چراکه مخاطب اگر شرلوک هلمز هم ببیند توقع دارد بالاخره معما برایش حل شود. طرح معمایی مسئله پاسخی مناسب و منطقی نیاز دارد، روسی اما موفق به ارائه‌ی پاسخی قانع کننده نیست!

2- این تعداد از تصاویر متنوع و گاها بی‌ارتباط با یکدیگر و به دور از منطق داستانی و ویژگی‌های جغرافیایی کاراکترها، اجازه نمی‌دهد تا مخاطب داستان را باور کند. درواقع آقای ثقفی با گنجاندن انبوهی از قاب‌های بدیع و زیبا، متاسفانه به ساختار یا حتی معنا و مفهوم فیلمش کمکی نکرده، بلکه باورپذیری آن را نیز کاسته است. به عبارت دیگر کاملا موجه است اگر فیلمساز بخواهد حتی تک تک قاب‌های فیلمش را تبدیل به یک شاهکار هنری کند اما به شرط آن که تصاویر در تضاد با داستان و ویژگی‌های شخصیتی کاراکترها نباشند. در غیر این صورت به نظر میرسد که فیلمساز نمیخواسته فیلم بسازد! بلکه تنها به دنبال نشان دادن هنرش در به تصویر کشیدن مناظر بوده، لذا لوکیشن مورد نظرش را یافته و حالا داستانی را هم نوشته که در آن مکان اتفاق بیوفتد. و گرنه روسی می‌توانست در خیابان‌های تهران رخ دهد! نه ناکجا آباد!
مخاطب عام به واسطه وجود بازی‌های خوب، معماگونگی، تصاویر و ... تا اواسط فیلم منتظر میماند شاید آن اتفاقی که باید صورت پذیرد، اما با چیزی جز التماس های یک عاشق به معشوقی که عاشق دیگریست و نفرین ها و تهدیدها و داستان تکراری پدری که الکلی ولی عاشق دخترش است و... مواجه نمیشود.

اما فیلمی که خوب شروع شده و ضعیف ادامه یافته، در نهایت خیلی بد تمام می‌شود. چراکه عاجز میماند از : 1- تعریف یک داستان با سر و ته! 2- انتقال کامل ایده یا ایدئولوژی فیلمساز.(حتی برای مخاطب خاص) 3- باورپذیر کردن انگیزه و چرایی عمل کاراکترها. 4- برقراری ارتباط روایت با پس زمینه. و ... و از همه مهم‌تر ارائه‌ی محتوا در قالب مناسب .

خلاصه آن که روسی به دلایلی ارزش دیدن دارد ( به خصوص بازی های درخشان بازیگران و تصاویر بدیع‌اش) اما ...