بچه ها خسته نباشین
حرف متن عالی بود
دو رویکرد داشت
رویکرد اول که به بیمارانی می پرداخت که نمی خواهند زنده باشند و در اروپا قوانینی برایشان تصویب شده و عملن با نظر پزشک متخصص و تاییدیه یک روان پزشک می توانند به زندگی خودشان خاتمه بدهند. این مسئله در اروپا حل شده و از این نظر متن برای اروپا دیگر جذابیتی ندارد و برای ایران هم چون هنوز تبدیل به دغدغه نشده پس معنایی نمی تواند داشته باشد!
رویکرد دوم این که راجع به انسانی است که در خفقان جامعه ای از هر لحاظ ( جسمی یا روحی) دچار معلولیت شده و نمی خواهد در این فضا به زندگی و یا روند اجتماعی تعریف شده اش ادامه
... دیدن ادامه ››
دهد و ...
در رویکرد دوم نمایشنامه عالی می شود اما نظر من این است که وقتی این نمایشنامه دلچسب می شود برای مخاطب ایرانی که هر دو رویکرد کنار هم با معنی و قدرت باشند و ...
در خصوص اجرا هم فکر می کردم ایده ی طراحی صحنه خوب بود اما فضای بیش از اندازه ی طنز امکان همراه شدن با اندیشه های نابی که در رویکرد دوم برشمردم نبود و این اندکی که حقیر به آن رسیدم هم بیشتر شبیه تفسیر و تاویل است و ...
فکر می کنم بازی خوب و روان هریسون با زیاده گویی ها دچار مشکلاتی می شود و این که تماشاگر بیرون از سالن نام او را زیاد می برد جزو قدرت این نمایش نیست و نشان می دهد این بازی از کار بیرون زده است و هارمونی این نمایش دچار مشکل شده است، نمایش خوب به عقیده ی من باید آن قدر یک دست باشد و همه ی عوامل و بازی و صحنه و ... در راستای هم و کنار هم درست چیده شده باشند که فقط اندیشه های متن و کارگردان را به ذهن منتقل کنند و یک عنصر آن چنان بیرون نزند که ذهن را از مسیر اصلی منحرف کند.
در این مسیر باید از بازی های خوبی که در خدمت کار بودند مثل دکتر (هومن کیایی ) سرپرستار، و پرستار اسم ببرم . باز هم تاکید می کنم که هریسون خوب بود و شاید فقط کمی باید شوخی هایش کم می شد و قدری هم در زمان جدی شدن و دعوا با خانم بویل و قاضی می توانست بازی ای متفاوت از خود ارائه دهد.
در کل کار ارزشمندی بود که من را برانگیخت تا راجع به آن قدری بنویسم و گروه واقعن زحمت کشیده بود.
طراحی لباس و صحنه به نظرم فوق العاده بود.
به امید روزهای زیبا
شاد باشید