با خودم عهد کرده بودم به نمایش هایی که آقای دشت آرای یا محمد چرمشیر توش نقشی داشته باشن رو نرم. نمایش هایی گران قیمت وعجیب و بدون داستان پیوسته که من اون ها رو درک نکردم و جز ناراحتی برای من چیزی نداشت.
ولی وسوسه اینکه موقع تهیه بلیط کسی نبود که نمایش رو دوست نداشته باشه، بازیگرهای خارجی، واز همه مهمتر نیم بها بودن منو مجبور کرد پا روی عهدم بگذارم و ... پشیمون شدم.
نمیتونم از نمایش بگم چون درکش نکردم. داستان مشخصی نداشت. حرفی رو که میخواست بزنه رو هم که همه قبل از دیدن نمایش میدونستند: تفاوت فرهنگی و زبانی
هرچه بیشتر از نمایش میگذشت من بیشتر نمیفهمیدم، بیشتر عذاب میکشیدم تا اینکه دووم نیاوردم و برای اولین بار توی زندگی وسط اجرا سالن رو ترک کردم .
نمیدونم کار درستی کردم یا نه ولی یک جوری باید اعتراضم رو نشون میدادم ، تنها آخر نمایش براشون بلند نشدن و دست نزدن کافی نبود.
تا تو باشی و پا روی عهدت نزاری.