«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
مهم نیست که فیلم مثل کارهای اپیزودیک تلویزیون دهه ٧٠ باشه، سکانس ها بهم ارتباط و پیوستگی نداشته باشه.
مهم نیست که یک فیلم اصلا فیلمنامه نداشته باشه، کارگردانی درستی نداشته باشه،
فقط یک رضا عطاران داشته باشه ، میلیاردی میشه.
چیزی بیشتر از یک خط خلاصه داستانی که بالا اومده، نداشت.
کسی میدونه قضیه مکث هایی که بازیگرا موقع گذاشتن غذا سر سفره میکردن چی هست؟
بیشتر شبیه تئاترهای مدرسه بود تا یک اجرای حرفه ای.
بازی خانوم هارو دوست نداشتم به شدت مصنوعی و غلو شده بود.
از دقیقه بیست شروع به نگاه کردن ساعتم کردم .
خلاصه این که حوصله ام سر رفته بود.
راستی همیشه نشستن کنار یک عکاس با چلیک چلیک شاتر دوربینش همیشه هم بد نیست ، توی بعضی نمایش ها هم سرگرم کننده هست .
من معمولا با نمایشنامه های خارجی نمیتونم ارتباط برقرار کنم.
ولی این یکی رو که ایرانیزه هم شده بود رو خیلی دوست داشتم.
روزی این اجرا رو دیدم که که تعداد بازیگران از تعداد تماشاگران بیشتر بود!
کاش این نمایش توی یکی از سالن های کوچیک تاترشهر برگزار میشد.
البته از بدقولی های تاترشهر با این گروه خبر دارم.
بازی پویان درزی رو دوست داشتم.
ولی در کل اجرا به دلم ننشست و دوستش نداشتم.
با خودم عهد کرده بودم به نمایش هایی که آقای دشت آرای یا محمد چرمشیر توش نقشی داشته باشن رو نرم. نمایش هایی گران قیمت وعجیب و بدون داستان پیوسته که من اون ها رو درک نکردم و جز ناراحتی برای من چیزی نداشت.
ولی وسوسه اینکه موقع تهیه بلیط کسی نبود که نمایش رو دوست نداشته باشه، بازیگرهای خارجی، واز همه مهمتر نیم بها بودن منو مجبور کرد پا روی عهدم بگذارم و ... پشیمون شدم.
نمیتونم از نمایش بگم چون درکش نکردم. داستان مشخصی نداشت. حرفی رو که میخواست بزنه رو هم که همه قبل از دیدن نمایش میدونستند: تفاوت فرهنگی و زبانی
هرچه بیشتر از نمایش میگذشت من بیشتر نمیفهمیدم، بیشتر عذاب میکشیدم تا اینکه دووم نیاوردم و برای اولین بار توی زندگی وسط اجرا سالن رو ترک کردم .
نمیدونم کار درستی کردم یا نه ولی یک جوری باید اعتراضم رو نشون میدادم ، تنها آخر نمایش براشون بلند نشدن و دست نزدن کافی نبود.
تا تو باشی و پا روی عهدت نزاری.