در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | برومند: آن بالا که بودم ، فقط سه پیشنهاد بود. اول گفتند زنی از اهالی جورجیا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:44:55
آن بالا که بودم ، فقط سه پیشنهاد بود.

اول گفتند زنی از اهالی جورجیا ،
همسرم باشد.
خوشگل و پولدار...
قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا داشته باشیم.
با یک کوروت کروکی جگری.
تنها اشکال اش این بود که زنم
در چهل و سه سالگی
سرطان سینه میگرفت.
قبول نکردم.
راست اش تحمل اش را نداشتم.
●□●
بعد موقعیت دیگری پیشنهاد ... دیدن ادامه ›› کردند :
پاریس خودم هنرپیشه می شدم و
زنم مدل لباس.
قرار بود دو دختر دو قلو داشته باشیم.
اما وقتی گفتند یکی از آنها
نه سالگی در تصادفی کشته میشود
گفتم حرف اش را هم نزنید.
●□●
بعد قرار شد کلودیا زنم باشد.
با دو پسر .
قرار شد توی محله های پایین شهر ناپل زندگی کنیم.
توی دخمه ای عینهو قبر .
اما کسی تصادف نکند.
کسی سرطان نگیرد.
قبول کردم.

حالا کلودیا
- همین که کنارم ایستاده است -
مدام میگوید :
خانه نور کافی ندارد
بچه ها کفش و لباس ندارند
یخچال خالی است.
اما من اهمیتی نمیدهم.
می دانم اوضاع میتوانست بدتر از این هم باشد.
با سرطان و تصادف.
کلودیا اما این چیزها را نمیداند.
بچه ها هم نمیدانند.


برگزیده ای از کتاب ؛
"پرسه در حوالی زندگی" ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻣﺴﺘﻮﺭ ﻧﺸﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎ

با سپاس از شبنم برای این مطلب زیبا که در تیوال قرار داده اند.
ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺭﻭ ﮐﭙﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﻫﯿﺪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﯽ‌ﺷﻮﯾﻢ . سپاس
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
محمود آبشیرینی عزیز با سپاس از شما.
خانم شبنم حق دارند از من گله داشته باشند.
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
بسیار زیبا..
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید