یک خروار تصویر بر روی هم تلنبار شده، همین.
____________________
پ.ن:
۱-علیرغم اظهار بیطرفی کارگردان، مایههای پررنگی از تحقیر جهان شرق در فیلم به چشم میخورد.
۲-تصویربرداری چنان بود که بعمد گویی از نگاتیوهای فاسد استفاده شده تا فضا تیرهتر و تارتر، و رنگها مردهتر به چشم بیاید، بلکه حتی قاب تصویر خُردتر از ۳۵ میلیمتری دیده میشد.
۳-تصاویری ناهمگن، با قاببندیهای ضمخت و پراکنده، نه ریتمی، نه هارمونیئی، نه تدوینی، نه هدفی، نه جهانبینیئی، نه اندیشهٔ قابل درکی، نه… آخر من چه چیز این فیلم را باید شاعرانه فرض کنم؟
۴-من این فیلم را نپسندیدم، حتی اگر تمام بشریت شاهکارش بپندارد.
۵-باور کنید پادشاه لخت است.
۶-میخواستم زبان در کام بگیرم ولی مگر نازنین رفیقم، ابرشیر اجازه میدهد!