در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجتبی سلیمان زاده درباره فیلم از شرق (فیلم ها و احساس ها، مرور آثار شانتال آکرمن): یک خروار تصویر بر روی هم تلنبار شده، همین. ____________________ پ.ن: ۱-علیرغم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:26:22
یک خروار تصویر بر روی هم تلنبار شده، همین.
____________________
پ.ن:
۱-علیرغم اظهار بی‌طرفی کارگردان، مایه‌های پررنگی از تحقیر جهان شرق در فیلم به چشم می‌خورد.
۲-تصویربرداری چنان بود که بعمد گویی از نگاتیوهای فاسد استفاده شده تا فضا تیره‌تر و تارتر، و رنگها مرده‌تر به چشم بیاید، بلکه حتی قاب تصویر خُردتر از ۳۵ میلیمتری دیده می‌شد.
۳-تصاویری ناهمگن، با قاب‌بندیهای ضمخت و پراکنده، نه ریتمی، نه هارمونی‌ئی، نه تدوینی، نه هدفی، نه جهان‌بینی‌ئی، نه اندیشهٔ قابل درکی، نه… آخر من چه چیز این فیلم را باید شاعرانه فرض کنم؟
۴-من این فیلم را نپسندیدم، حتی اگر تمام بشریت شاهکارش بپندارد.
۵-باور کنید پادشاه لخت است.
۶-می‌خواستم زبان در کام بگیرم ولی مگر نازنین رفیقم، ابرشیر اجازه می‌دهد!
 مجتبی گرانقدر و عزیز با بخشی از حرفهایت موافقم و با بقیه اش نه 
سخن مضحکی شنیدم که اینطور فیلمها هستند تا از بقیه فیلم ها لذت ببریم ....البته این فیلم شاهکار نیست اما خیلی عوامل شخصی و فکری از هر فیلمی یک لذت می سازد.... برای بسیاری بنجل های کلیشه ای ،فیلمهای اکشن و بزن بزن آرنولد و....زباله های بی ارزش اند در برابر اینگونه آثار ،همه چیز نسبی و حتی زمانمند است چون ممکنه چند سال دیگه اتفاق دیگه ای بیفته و این فیلمهای بشن ب غیرقابل تماشا و عبث و بنجلها بشن فیلم خوب:)
اتفاقا امروز خبرهای از خانه آکرمن را دیدم و هر آنچه در باب نوع ساخت و تیرگی و زشتی مردگی را درباره از شرق می گویی به نوعی قابل تعمیم به این فیلم هم هست......اما شک ندارم که هر مولفی موضع گیری اش را در اثرش دارد...اما مقایسه این دو تا کار برایم روشن کرد این شیوه قبل ازاینکه ایدیولوژیک باشد ،سبکی است!
دوست نازنین من باور کن در اینجا اصلا پادشاهی وجود ندارد که لخت باشد...
.چقدر خوب است که هستی و همکلامی و خواندن نظراتت برایم فرخنده است....ممنون که نوشتی
۲۲ شهریور ۱۳۹۴
ابرشیر عزیز،
اینشتین سالها پیش ثابت کرد که فرمولهای علوم دقیقه می‌توانند بی‌اعتبار باشند چه رسد به مقوله هنر که اگر جز برآمده از ذوق و حال نباشد، هنر نیست. مگر معیار کیفیت اثر هنری چیزی جز ذهنیت و جهان‌بینی هنرمند و نیز مخاطب او می‌تواند باشد. مگر کسی حق دارد به مخاطب یک اثر هنری دستور بدهد که تو حق نداری بر اساس ذوق و ذهنیت خودت از اثر هنری برداشتی داشته باشی، یعنی مخاطب باید در مواجهه با اثر هنری نقش سیبِ زمینی یا شلغم را بازی کند.
سالهاست که بزرگانی چون گادآمر و بارِت مسیر ادراک تفسیر اثر تألیف شده را نشان داده‌اند، آنها بدرستی نشان داده‌اند که جهان و ذهنیت مخاطبِ اثر یکی از مهمترین منابع تفسیر اثر تألیف شده‌است و حتی ذهنیت مولف اثر نسبت به اثر خود هیچ برتری نسبت به ذهنیت مخاطبِ اثر نسبت به آن ندارد. ... دیدن ادامه ›› سالهاست که استفاده از روشهای کیفی و کمی-کیفی تحقیق که ویژگی آنها لحاظ کردن ذائقه، ذهنیت و جهان‌بینی مخاطبین و بطور کلی آدمیان است (هرمنوتیک، دیالکتیک، پدیدارشناسی، تبارشناسی و...) در هنر و علوم رفتاری جایگزین دگمهای فرمولایز و کمی گذشته شده است.
در جمله اینکه من بعنوان یک مخاطب به خودم حق می‌دهم که هر اثری را بپسندم یا نپسندم یا کمی بپسندم یا بیشتر بپسندم و به هیچ احدی اجازه سلبِ این حق از خود (و دیگران) را نمی‌دهم.
۲۴ شهریور ۱۳۹۴
درود بر تو دوست خوشفکرم ...
۲۴ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید