در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ستار میم درباره نمایش خدای کشتار: سلام (خواندن این مطلب احتمالا فقط وقتتان را هدر میدهد پس توصیه میکنم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:33:43
سلام
(خواندن این مطلب احتمالا فقط وقتتان را هدر میدهد پس توصیه میکنم که آن را نخوانید. اینکه من چرا آن را نوشتم جای سوال است ولی احتمالا جوابش شخصی ایست!)
مسیر خرید بلیط تا آمدن و نشستن به تماشای این تاتر برای من دردسرها داشت! ولی بالاخره توانستم به تماشای این تاتر بنشینم.
دور از خوب ها و خوبی های خود نمایش چیزی که امروز بیشتر برای من جالب توجه بود و من ناخودآگاه به آن جلب میشدم گروه نمایش نبود، بلکه تماشاگران بودند؛ از این که وقتی اوایل نمایش همه میخندیدند فردی که سمت راست من نشسته بود زیر لبی گلایه میکرد که چرا مردم اینقدر بی دلیل میخندند؟(که شاید حق با او بود) و یا این که فردی که در ردیف جلویی نشسته بود گاهی در برخی از قسمت های نمایش که مردم آن را با لبخند میگذراندند او با خنده بلندتری آن قسمت را سپری میکرد(البته شاید حق با او بوده) و یا در قسمت های پایانی نمایش که خانم بنی آدم در آن صحنه عصبانی میشدند و گل ها را به صندلی میکوبیدند شخصی با دو صندلی فاصله از سمت چپ من (!) بلند میخندد(که البته شاید حق با او بود).
هدف از نوشتن اینها قضاوت و یا شکایت از خنده های چه بلند و چه آهسته ی تماشاگران نبود؛ بلکه جذاب بودن این مسئله (حداقل برای خودم) که یک کار و یک فضای یکسان میتواند چنین دریافت های متفاوتی ایجاد کند و این سوال که اگر نمایش فقط یک صحنه داشت و آن هم صحنه کوبیدن گل ها به صندلی بود آنوقت این کار از نظر من یک درام بود و از نظر فردی که با دوصندلی فاصله از سمت چپ من بود یک کمدی حساب میشد؟
امید رستگار این را خواند
ذوق زده، مرتضا، پرندیس و زینب.ج این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید