در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محسن سرابی درباره نمایش مونولیزر: ریشه آدم رو بیچاره میکنه.... گروه روژدا باز سرحالمون کردند. دستمریزاد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:30:35
ریشه آدم رو بیچاره میکنه....
گروه روژدا باز سرحالمون کردند. دستمریزاد. نمایش با سورپرایز شروع میشه، با تعلیق ادامه پیدا میکنه، یک اوج احساسی داره و در زمان درست به پایان میرسه. بازی های خوب از هر سه بازیگر کار در کنار متن بسیار خوب سجادیان باعث شد که یک ساعت با خیال راحت در دنیای نمایش غرق بشم و آخرش با گیجی دلچسب باقی مونده از ریتم تند ده دقیقه پایانی برگردم به ارغنون و سر جام رو صندلی بشینم. به اعتقاد من از منظر کارگردانی این کار یک گام محکم رو به جلو برای بهادر آذری به حساب میاد. ایده های درست حرکتی، توجه به جزئیات و طراحی مسیرهای جابه جایی بازیگرها( جهت عمق بخشیدن بیشتر به صحنه) نشون میده که بهادر آذری در مسیر خوب و درستی قرار گرفته و واقعن پیشرفت قابل توجهی داشته. اما نکته ای که احساس میکنم در خصوص متن نمایش باید گفته بشه این هست که ما به وضوح شاهد یک نمایشنامه ی دغدغه مند هستیم. این برای من بسیار ارزشمنده. به هیچ وجه وارد داستان این دعوای بی پایان برتری فرم بر محتوا و یا برعکس نمیخوام بشم، از منظر یه مخاطب غیرحرفه ای، برای من مهم هست که نویسنده آیا تمام توانش رو صرف ساختن دنیایی کرده که مخاطبِ حیرت زده در اون احساس حقارت کنه و یا اینکه در کنار نمایش توان پردازش فضاها ، با احترام به مخاطب، خوراک فکری هم براش فراهم کرده. البته این مسئله طبیعتن در درجه ی اول به خود نویسنده برمیگره که اساسن تا چه حدی دغدغه ی اجتماعی - سیاسی در ارتباط با جامعه ی خودش داره. از دو کار قبلی محمد رضا سجادیان مشخص بود که نویسنده حساسیت های مشخص و مهمی نسبت به پیرامون خودش داره و خصوصن در کار قبلی ( البته متأسفانه کمی سطحی) این مسئله کاملن هویدا بود. اما این بار در مونولیزر سجادیان با هترمندی بیشتری ایده ها و نقدهای خودش رو مطرح کرده که در کنار شخصیت پردازی های خوب کار مجموعن اثر بسیار قابل توجهی رو ترتیب داده. البته قطعن کار بی نقص نیست . به نظر میرسه که تا تبدیل شدن متن و البته خود نمایش به یک اثر " گروتسک " همچنان فاصله ی قابل توجهی وجود ... دیدن ادامه ›› دارده.
دیگر اینکه این نمایش از نمادها هم به خوبی بهره گرفته. به عنوان نمونه ایده ی ماسک ها که حدس میزنم رفرنس به داستان مشهور " میرا " ( کریستوفر فرانک ) هستند و قرار هست که فضایی 1984 مانند رو در ذهن تداعی کنند.
در مجموع خسته نباشید صمیمانه خدمت همه ی عوامل گروه عرض میکنم و خوشحالم که شاهد تماشای تلاش و هنرنمایی ارزشمند شما خوبان در ارغنون بودم. چه شروع و چه اون مونولوگ که یک جا باید کلش رو تو بخش دیالوگهای ماندگار تیوال نوشت و چه پایان غریب نمایش همه تا مدتها در ذهن خواهد ماند.
ممنون از اشتراک نظر خوبتون ...به نظر من هم دغدغه مند بودن نمایش و خنثی نبودنش قابل تحسین است
۱۲ آبان ۱۳۹۵
درود جناب سرابی گرانقدر .. اختیار دارید .ممنونم. چقدر خوب که نقطه نظراتتان را در مورد این نمایش به اشتراک گذاشتید ..استفاده کردم و باهاتون در مورد دغدغه مند بودن و تعهد هنرمند تاتر موافقم....خوبی فضای تیوال آموختن از یکدیگر است... امید که بیشتر و بیشتر از شما بخوانم و فرصت گپ با شما بزرگوار فراهم گردد.
۱۲ آبان ۱۳۹۵
سپاسگزاریم
۲۸ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید