اجرای روز دوشنبه 16 اسفند 95
"روان ، جذاب و عمیق "
زمانی که برای تماشای نمایشی دلچسب به انتظار می نشینید ، دیگر نه به تاخیر در زمان اجرا فکر میکنید و نه به صندلی های ناراحت و فضای کوچک تئاتر باران، نه ناهماهنگی های بوجود آمده به دلیل استقبال بیش از حد تماشاگران شما را آزرده می کند و نه هوای گرم و دم کرده ی سالن اجرا حالتان را بد میکند. شما به تماشای نمایشی نشسته اید که قرار است چیزی در حدود یک ساعت و سی دقیقه با تک تک شخصیت ها همراه شوید و خود را در حال و هوایشان شریک کنید.
فضای داستان آنقدر آشناست که به گمانم هر تماشاچی حداقل یکبار چنین فضایی را تجربه کرده و یا می تواند چنین فضایی را در ذهن تجسم کند، جمع دوستانه ای که علیرغم اختلاف نظر های بسیار به یکدیگر عادت کرده اند. رفتارهایی گاه صمیمانه و گاه پر تنش همراه با روابطی شکننده. در خلال داستان نه تنها با لایه های شخصیتی و طرز تفکر هر کارکتر آشنا می شویم ، خود نیز بطور نا خودآگاه به چالشی با شخصیت خود کشیده می شویم، که : " خودمان در چنین وضعیتی چه می کردیم؟ ، در قبال شهرام ، در قبال دوستان ، در قبال خود و در قبال شریک زندگیمان..." آری ، به راستی که در پایان داستان نه می توان به کسی حق داد و نه از کسی حقی ستاند.
در پایان باید از خانم فروزنده تقدیر نمود که با رعایت حدود "طنز" و "جد" در نمایشی سرشار از کنایه و تشبیه توانسته است ذهن تماشاگر خود را به چالش کشیده تا دست کم برای دقایقی در دنیای شخصیت های این داستان به دنیال خود بگردد.