اجرای اول رو دیدم. تعدادی از بخش های جزئی از اجرا با متن تفاوت داشت، در حالی که فکر نمی کنم اصلا نیازی به این کار بوده باشه: بیزو، رفتن به حمام، غذای یهودی، جمله 《تو لباسامو درآوردی؟》که با جمله《این لباسا رو تو تنم کردی؟》جایگزین شده ... گاهی هم نمایشنامه بی دلیل تغییر کرده، فکر نمی کنم تهیه کردن یه آیینه کوچیک دستی کار سختی باشه. یا حتی شعری که مرد قبل از شب اول می خونه حذف شده.
بعضی صحنه ها و دیالوگ ها باید با ریتم کندتری اجرا می شد، در حقیقت بازیگرها از روی بعضی از بخش های اصلی نمایش پریده ن. گاهی با حرکت بی دلیل و کلافه کننده بازیگر روی صحنه مواجه شدم، شاید کارگردان برای اجتناب از کسالت آور شدن نمایش از این حربه استفاده کرده اما موفق نبوده، اساسا نمایش های ویسنی یک بر پایه دیالوگ، فضاسازی و احساس نوشته شده.
صحنه شب های اول تا نهم به خوبی از هم تفکیک نشده و این میتونه برای تماشاگری که به نمایشنامه واقف نیست گیج کننده باشه. به راحتی می شد با گرفتن کامل نور یا حتی عوض کردن لباس مرد صحنه رو عوض کرد، بعضی از صحنه ها کلا به هم پیوسته بودند.
شب دوم (شب آ) ته مایه کمدی و لودگی داشت در حالی که اصلا نیازی نیست هر 《آ》متفاوت تلفظ شه، ضمنا به نظر من این صحنه نمایش تقریبا هیچ اکتی نیاز نداشت (جز خیره شدن و غیره)
ابتکار کارگردان تو شب پنجم رو دوست داشتم، بهترین اکتی که می شد برای زن در نظر گرفت بستن چشم بود.
در کل، دیدن این کار رو توصیه می کنم، ترجمه خوب و بازی خوب تر آقای مولایی رو از دست ندید.