در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | گروه نمایش سوراخ تو دیوار درباره نمایش نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم: یادداشت دکتر عبدالرحمن نجل رحیم منتشر شده به تاریخ 25 شهریور در روزن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:09:30
یادداشت دکتر عبدالرحمن نجل رحیم
منتشر شده به تاریخ 25 شهریور در روزنامه ی شرق

نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم
عبدالرحمن نجل رحیم
در زندگی همه ما چیزهایی هست که نمی توانیم در باره آنها حرف بزنیم. یعنی آن چیزها در مغزمان وول می خورد، هست، حتی آزارمان می دهد، درد دارد، ولی به زبان نمی آید.
توجیه این حالت در مغز پژوهی بسیار ساده است، چون ما سندرمی مغزی داریم که به آن سندرم غفلت و انکار می گوئیم یعنی وقتی که به عللی مغز ما از چیزهایی حتی مهم و حیاتی غافل می ماند و حتی به طرز غریبی وجود آن چیزها را انکار می کند، یعنی نمی تواند آنها را به تولیدات زبانی در نیمکره چپ مغز ما تبدیل ... دیدن ادامه ›› کند. یکی از شرایط بحرانی که مغز ما به چنین حالت غفلت و انکار می رسد، دورانی است که ما با یک خبر بسیار دردناک و غیر قابل پذیرش روبرو می شویم. بیشتر این حالت مغزی را در افرادی دیده ام که به طور ناگهانی و غیر قابل باورانه ای متوجه سرطان خود می شوند، ولی آن را انکار می کنند و نمی توانند در باره آن حرف بزنند. حال گروه تاتری جوان، با نام عجیب «سوراخ تو دیوار»، پیام سعیدی(نویسنده)، جابر رمضانی (کارگردان)، با دراماتورژی محمد چرمشیر، در سالن سمندریان تماشاخانه ایران شهر، تلاش کرده اند، تا میز شام عجیبی برای یک خانواده ایرانی ترتیب بدهند، که در ضمن آن همه اعضای خانواده تلاش می کنند تا راجع به خودکشی مهرناز ، یکی از اعضای خانواده، حرف نزنند و آن را انکار کنند. ماجرا، یک راوی کل بی طرف یا عقل کل دارد، که پشت میکروفن قرار دارد به توصیف آن چه که بر سر میز شام می گذرد، می پردازد. اما در طول نمایش معلوم می شود که این راوی نیز چندان بر اتفاقات روی میز حاکم نیست و در توصیف وقایع عقب می ماند و آخر سر نیز میکروفن از دستش گرفته می شود. ابهام در این است که راوی بر حضور مهرناز بر سر میز شام تاکید دارد که تا چیزی به آخر نمایش نمانده، سعی بر روشن کردن سیگاری با جعبه کبریت نم کشیده دارد. ولی اعضای خانواده هیچکدام بر حضور او اشاره ای ندارند. حضور مهرناز برای راوی و تماشاگر که ظاهرا خودکشی کرده است، به دو احتمال دامن می زند: ا ـ نشانه باور عمومی به انکار خودکشی است، همان چیزی که ما به عنوان تماشاگر، همراه با راوی از آن غافلیم و منکر آن هستیم و نمی خواهیم در باره آن حرف بزنیم. ۲ ـ خودکشی او ناموفق بوده و هستی درد آلود و غیر قابل تحمل مهرناز تداوم دارد و این خانواده است که وجود و حضور درد آلود او را نمی خواهند حس کنند. آنها برای انکار خودکشی و عدم حضور او تا جایی پیش می روند که می خواهند به طور تقلبی از پشت گوشی تلفن حضور او و نفی خودکشی را برای ماموران کشف در بیرون، صحنه سازی کنند. در این جمع تنها فرید (نگار جواهریان) ، دختر نیمه دیوانه و توهم زده (از نظر دیگر اعضای خانواده) است که می تواند در وهم های خود مهرناز را ببیند. او است که حس همدلی بیشتری با درد های مهرناز نشان می دهد ، ولی از نظر ظاهری حتی برای تماشاچی نیز رفتاری چندش آور دارد. او است که برای رفع گرسنگی دانستن درد مهرناز که خودکشی کرده است و کسی نمی خواهد در باره آن حرف بزند، تا حد بالا آوردن غذاهای روی میز را می خورد و نوشابه باز می کند و می نوشد و توی اسپاگنی روی میز غلت می زند، تا این رفع گرسنگی کاذب را به تمامی حس های پنجگانه تماشاچی منتقل کند. پدر (آتیلا پسیانی)، حاکم بر میز و خانواده، با رفتار کلیشه ای و ماشینی خود، خواهان حفظ نظم موجود و ادامه سورچرانی و گذران بی درد سر زندگی است. او سردسته انکار است. مادر یا ماجان، غافل شدن و انکار خود را پشت اعمال وسواس گونه هق هق گریه و به صدا در آوردن دستگاه آب میوه گیری، پنهان می کند. پسر جوان سرباز، می خواهد همه چیز را با اسلحه و کشتن فیصله دهد. و پسر بزرگتر درگیر حفظ روابط با بیرون با گوشی موبایل، در جهت هر چه پنهان نگهداشتن و انکار ماجرا است. کوچکترین عضو خانواده دختری است که ترجیح می داد با توسل به دنیای مجازی، ماجرا را به فراموشی بسپارد. همه بر روی میز ورم کرده از حجم اغراق آمیز غذای چرب و پر سس قرار دارند که تجسمی از جامعه مصرفی است که فقط بر آورنده نیازهای پیشدستی و گذرا ، با سود زایی موقت است که ظاهرا می بایست خلا غفلت وانکار از دردهای مشترک و عمیق انسانی در مغزمان را پر کند.
اجرای این تاتر می توانست موفق تر باشد اگر تناقضات اظهارات مداوم راوی دانای کل ماجرا با گفتگوها و حوادث ناشی از واکنش های هفت عضو خانواده بر روی میز غذا، اینقدر کشدار،جدی و خالی از ظنز و خنده نبود . شاید همین عامل در نمایش بود که دسترسی به هسته اصلی ماجرا را کمی خارج از دسترس و غیر ملموس و مکانیکی می کرد. اما در کل باید قدر دان کوشش این گروه تاتری جوان بود که با چنین کوشایی به دنبال خلق تاتر اصیل و تفکر برانگیز در این وانفسای سطحی گری در این سرزمین هستند.

آدرس لینک روزنامه شرق / شنبه 25 شهریور /
http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=1394&PageNO=20
ظاهرن بخشی از مقاله جناب نجل رحیم در اینجا حذف شده است.
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
ممنون از توجه تون .
اصلاح شد .
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید