قانون چیه سیمون؟
مدخل ورود به نمایش مارا ساد می تواند همین دیالوگ ژان پل مارا باشد. " قانون چیه سیمون؟"
قانونی که تن ها و بدنها را محدود و سرکوب می کند. بدنهای اسقاط شده و له شده. بدنهای دفرمه شده و کج و معوج. ( همان بدنهایی که در صحنه ایمان اسکندری می بینیم) قانون حکومت استبدادی ژان پل مارا. گروه نمایش مارا ساد، به خوبی توانسته است با فهم نمایشنامه ی پیتر وایس به اقتباسی جدید از این اثر مهم ادبیات نمایشی برسد. در این میان کار ایمان اسکندری بسیار جذاب تر به نظر می رسد، وقتی این استبداد و حکومتِ وحشت و ترور را در تن ها و در بدنهای بازیگران می بینیم. هنگاهی که تیغه ی فولادین گیوتین به حجم آهن ها و رمپ های صحنه نمایش، بدل می شود. به حق کار عرفان ناظر به عنوان مترجم متن اصلی و کسی که از روی آن اقتباسی جدید انجام داده، تفکر بر انگیز است.
کاش این نمایش تماشاچیان بسیاری داشته باشد. متاسفانه دیروز ( جمعه) صندلیهای خالی بسیاری در سالن دیده میشد. قبول دارم که دیدن این نمایش سخت است، بیان ها کش دار است و ریتم ایستاست، اما همه ی اینها هوشمندانه انتخاب شده است و البته نمایش یک امین طباطبایی باهوش و یک شارلوت دوست داشتنی ( فکر کنم نام ایشان مهتاب جورابچی باشد) دارد که می تواند شما را تا به انتها همراه نگه دارد. صحنه های دونفره این دو بازیگر شبیه گلدان کوچک سبز رنگی است در زباله ی حکومت استبدادی ژان پل مارا، که دل شما را اندکی خوش می کند. مهران امام بخش همیشه خوب است چه گورکن باشد چه مارکی دو ساد. اصلا همه ی بازیگران خوب اند، اما دو بازیگری که نامشان رفت ( به خصوص طباطبایی که حضورش اندک است، اما بیانش به یاد ماندی است و هوشمندانه که تا مغز استخوان آدم می نشیند، به خصوص وقتی
... دیدن ادامه ››
نقش پدر را بازی میکند) شاعرانگی و طراوتی به اثر می دهد، که می شود در میان این سختی و سنگینی، در میان این حجم آهن و بوی آن در سالن حافظ، نفس کشید. اعتقاد دارم که ایمان اسکندری می توانست در لحن دو سه بازیگر ( سیمون، مارا و حتی شارلوت) کمی خوش سلیقه تر رفتار کند، شاید اگر چنین می شد این نمایش تبدیل به یکی از آثار خوب این سالها لقب می گرفت. بیان بدنی در این کار عالی است، اما به جز دو سه نفر صدا و لحن سایر بازیگران بر بینندگان نفوذ نمی کند، بیان انقلابی و حکومتی بازیگر نقش مارا جای کار بسیار بیشتری داشت، اما با تمام اینها، میشود دو ساعت به این نمایش نگاه کرد و از حاصل زحمت و رنج ایمان اسکندری و گروه خوبش لذت برد.