یک کار خاص. از آن دست کارها که کمتر در ویترین تئاتر معاصر ایران مشاهده شده. دست گذاشتن روی ادبیات معاصر ایران و پیوند اون با ادبیات کلاسیک به بهانه پل زدن میان گذشته و آینده. این به نوعی دغدغه خود جمالزاده در ادبیات معاصر ایران بوده. اقتباسی که از شاهکار جمالزاده بروی صحنه تئاتر توسط لادن نازی و تیم بسیار همدل و خوب و کاردرستشون شاهد بودیم یک اجرای خلاق با تنوع گونههای مختلف تئاتری بود که البته گویا بدلیل عدم همکاری سالن پالیز که نام تهیه کننده را هم روی اینکار گذاشته بخشی از ایده های اجرایی لادن مانند میکرو تئاتر و تئاتر سایه به این اجرا اضافه نشد. هرچند اگر این ایده ها هم اضافه میشدند تماشاگر بیش از این از دیدن این اجرا حظّ میبرد. با این وجود و با درنظر گرفتن تمام کاستیها که مقصر اصلی این کاستی ها بدون شک کمپانی پالیز بعنوان تهیه کننده این اثر نمایشی بوده، تماشاگر لحظات بسیار مفرح و درعین حال عمیقی را درکنار اجرای این اثر سپری میکنه. دیدن این نمایش را به تمام دوستداران واقعی تئاتر توصیه میکنم. البته اگر بدور از هیاهوهای بسیار برای هیچ تئاتر معاصر ایران که همچون پیکر پرگوشتی زیر دندان صاحبان تماشاخانه های خصوصی افتاده و همچنین حضور بی رمق سلبریتیها که ذائقهی بد سلیقهی مخاطب امروز را تأمین میکنه دغدغه دیدن نمایشی اصیل را دارید حتما شاهکار جمالزاده به کارگردانی لادن نازی را ببینید. تئاتری بی ادعا همراه با گروهی همراه که همسویی انرژی این گروه بخوبی بروی صحنه هویداست. اما روی دیگر سخن من با صاحبان تماشاخانههای خصوصی است. زمانیکه یک کمپانی(که البته این عنوان مانند بسیاری از عناوین دیگر در این کشور بی مسما شده است. چراکه کمپانی اصو.لی دارد که گمان میکنم امثال پالیز درصدی از آنرا نیز برخوردار نیستند) عنوان تهیهکننده را بر یک تولید تئاتری میگذارد آیا صرف درختیار گذاشتن سالن یا مکان تمرین کفایت میکند؟ مسئولیت کمپانی بعنوان تهیهکننده در قبال گروه اجرایی چیست؟ چرا یک کارگردان بجای تمرکز کامل برو.ی ایدههای هنریاش باید بیشتر زمانش صرف جمع کردن حواشی برای اجرای کارش شود؟ امکاناتی که متناسب با طراحی دکور و لباس و نور است توسط چه کسی باید در اختیار گروه نمایش قرار گیرد؟ کمپانی یا خود گروه اجرایی؟ این امکانات باید چه کیفیتی داشته باشد و چه کیفیتی را به کار اضافه کند؟ اینها مسائلی است که هم بار حقوقی دارد و هم شأن هنری یک کمپانی تولید تئاتری را مشخص میکند.صرف اینکه شخص یا مجموعهای صاحب امکاناتی باشد که گروههای بینوای تئاتری برای اجراهایشان نیاز به آن داشته باشند برای تصاحب آثار هنری به نام تهیه کننده
... دیدن ادامه ››
کفایت میکند؟ متأسفانه شاهکار میتوانست ده پله از این اجرا بالاتر باشد اگر کمپانی پالیز بعنوان تهیه کننده همکاری بهتری با گروه اجرایی میداشت. بدون شک با یک تعامل بهتر میان تماشاخانه هایی که در تولید آثار نمایشی هم دست دارند و گروههای اجرایی و جایگزینی دغدغههای هنری بجای سود اقتصادیِ صرف زمانیکه نام یک کمپانی پای تولید یک اثر میآید در ذهن مخاطب تصویری بهتر بجا میماند و همین منجر به تبلیغ بهتر کار خواهد شد و هم اینکه با روی صحنه آمدن کارهایی که دردرجهی اول تئاتر خوب بشمار میروند تا ویترینی برای دیدن سلبریتیها به مرور ذائقهی مخاطب هم رشد کرده و گیشهی این دست کارها نیز تأمین میشود. پس حق ماجرا اینجاست که تولید یک اثر تئاتری با کیفیت مطلوب برای کارگردان اثر توسط کمپانی صورت پذیرد. بخصوص زمانیکه این امکان وجود دارد.