در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آراز بارسقیان درباره نمایش خدایگان: دکتر جان، مثلاً خدا مُرده، وگرنه همه سرجای خودشان بودند! دربارهٔ م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:35:11
دکتر جان، مثلاً خدا مُرده، وگرنه همه سرجای خودشان بودند!

دربارهٔ مضحکه‌ای جلف به نام خدایگان نوشتهٔ وودی آلن و کارگردانی رحمت امینی

آراز بارسقیان

سال‌هاست در این کشور شاهد یک جور جعل هستیم. چیزی که اتفاقاً طبقهٔ نیمه‌مدیر/نیمه هنرمند خیلی راحت‌تر از بقیهٔ اهالی جعلی این کشور در آن می‌گنجند و دستشان راحت‌تر رو می‌شود. در جامعه‌ای ریا کار، همه می‌گویند هیچ حرفی به کسی نزنی مبادا کارت بهش گیر بیفتد و با تو لج کنند. می‌گویند گوشتت زیر دندان طرف است. اگر بدانید چقدر دربارهٔ مدیران مختلف هنری این را می‌گویند، باورتان نمی‌شود. ولی مهم نیست و گاهی باید...

در متن اصلی نمایش وودی آلن ... دیدن ادامه ›› می‌بینید این نیمچه کمدی چیزی نیست جز شوخی با روابط یهودی‌ها و نسبت دادن آن با یونان قدیم و مضحکه‌ای نیمه‌جنسی دربارهٔ دختری به نام دوریس:

دوریس: کسی اون بیرون هست بخواد با من بخوابه؟
مرد: (از بین تماشاگرها بلند می‌شود) من اگه کسی با اون دختره نخوابه باهاش می‌خوابم.
دوریس: شما باهام می‌خوابین قربان؟

و البته یک داستان بی‌سروته دربارهٔ نویسنده‌ای که می‌خواهد نمایشی را روی صحنه ببرند که پایان ندارد. یک وودی آلنی هم که مثلاً همهٔ این نمایش را نوشته و خدای پنهان است. دوریس برای اینکه بتواند ثابت کند خیالی نیست به یکی دیگر از نویسنده‌های متن می‌گوید:

دوریس: فکر می‌کنم پس هستم. یا از اون بهتر. حس می‌کنم ـ ارضا شدم.
لورنوز: ارضا شدی؟
دوریس: همیشه ارضا می‌شم.

و بعد لورنوز او را به این بازی می‌اندازد که مطمئن شود ارضا می‌شود یا نه؟ دوریس چون واقعی نیستند پس ارضا هم نمی‌شوند و این فقط بخشی از روند رهایی‌ای است که باید برای آزادی‌اش طی کند. در جایی دیگر چنین دیالوگی داریم:

دیابیدیس: ادیپ شاه؟
همسرایان: بله.
دیابیدیس: شنیدم پیش مادرش زندگی می‌کنی.

کارگردان در نمایشش شاید با حذف مسائل مربوط به ارضای دوریس دست به ممیزی زده باشد ولی این دیالوگ را در نمایش چنین چیزی می‌گوید: «ادیپ؟ همونی که با مامانش آره؟» امیدوارم متوجهٔ مرز باریک جلف بازی و تئاتر آزاد بیرون از دانشگاه بشوید. یادتان هم نرود که در زمان مدیریت همین کارگردان برشورای نظارت نام تئاتر آزاد به تئاتر کمدی تغییر یافت...

▫️به طور کل این نمایش یکی از آثار ضعیف آلن است. حالا اینکه این تئاتر کمدی که جایش تئاتر آزاد است وسط قلب تپندهٔ «تئاتر کارگاهی ایران!» (این اصطلاح را در تبلیغات این کار می‌شنوید) چه می‌کند سوالی است که امیدوارم خودتان بتوانید جواب دهید. جالب‌تر وقتی است که خدا می‌میرد. همه اعتقاد پیدا می‌کنند هر چیزی ممکن است:

مرد: اگه هر چیزی آزاد، نمی‌خوام برم خونه‌م که تو فورست هیله! از کار کردن توی وال استریت خسته شدم. از بزرگراه لانگ آیلند حالم بد می‌شه! (زنی در میان تماشاگران را می‌گیرد. بلوز زن را از تنش می‌کند، به دنبال زن در راهرو می‌افتد)

اتفاق دیگری هم که در آخرِ نامهٔ پستچی می‌افتد این است:

نامه‌رسان: دوریس لوین حتماً می‌تونه ارضا بشه. نقطه. اگه دلش می‌خواد البته. نقطه. (نامه‌رسان دوریس را در آغوش می‌گیرد)

درست که این‌ها در این اجرا دیده نمی‌شود و در واقع خود را به شکل‌های دیگری بروز می‌دهد اما کلیت همین است. نکتهٔ جالب این است که این نمایش را در آمریکا معمولاً برای اجراهای آماتوری و دبیرستانی است. خودشان را متفکر جا نمی‌زنند با اجرای این کمدی.

اما همین نمایش در ایران تبدیل به نسخه‌ای لاله‌زاری شده است برای خندهٔ تماشاگر. هیچ ربطی هم به تفکر و دانشجو و هئیت علمی و دانشگاهیان ندارد ولی در کمال حیرت دارد تبدیل شده است به چیزی دیگر... مسئله اول اینکه این کارگردان به چه عنوانی به خودشان اجازه داده‌اند در متن یکی دیگر دست ببرد؟ ما مدت‌هاست این دعوا را داریم. انگولک کردن متون مردم کار درستی نیست به خدا. گوش شنوا اما نیست. حالا چرا این متن را تبدیل به یک متن ایرانیزه لاله‌زاری کرده‌اند؟ خب خدا مُرده و آزادی است پس بروند در هر مطرب‌خانه‌ای خواستند اجرایش کنند. چرا این را با یک عده جوان زبان بسته که مثلاً دانشجو هم هستند و آینده ساز این کشور روی صحنهٔ تالار مولوی برده‌اند؟ چرا می‌گویند این نمایش «جریان‌ساز»؟

هنوز پوسترهای تئاتری استخوان‌دار بیست سی چهل سال پیش روی دیوار لابی و راهروی آن سالن است. اینکه چطوری از آن روزگار به این روزگار رسیدیم ـ به روزگاری که یک طبقهٔ مدیرِ شبه آرتیست با هزار کیلو عنوان و لقب جعلی افتاده‌اند به اجرا و مسموم کردن جوان‌ها ـ جای بررسی عمیقی دارد که راستش نگارنده ترجیح می‌دهد آن را در مطلبی خرج کند که نامی دیگر در سرتیترش باشد.

آبان ماه 1397

یک نمومه از اجرای مدرسه‌ای این متن در یوتیوب:
yon.ir/DH4aY

آدرس دانلود متن به زبان اصلی:
yon.ir/ZhBnG
سپاس از نوشته تون
۰۳ آبان ۱۳۹۷
با دیدن این نظر ترغیب شدم اجرای ماقبل پایانی این نمایش رو از دست ندم امشب به همراه پارتنر خود به تماشای این نمایش نشستیم و هر دو از این نمایش لذت بردیم نمایش واقعأ مفرح و به معنای واقعی کمدی بود مخصوصأ رقص پایانی اقای تری خینوسیس که واقعآ جالب بود خیلی با استعدادی اقای تری خینوسیس بهت تبریک میگم.
۰۳ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید