تئاتر خوب ببینیم
تئاتر چسبهایش از چند جهت قوی بود،یکی انتخاب بازیگر،دوم طراحی صحنه و سوم موضوع.
کاش به موضوع عمیقتر میپرداخت.من از دید خودم
... دیدن ادامه ››
تفسیر میکنم و دعوت میکنم به دیدن این اجرا برید.
ابتدای تئاتر صحنه خاموش میشود و با تخیلات صدایی ما را وارد دنیایی میکند که خودش ساخته.صدا میتواند خدا باشد یا تمام جبرهای تاریخ،و کارخانه میتواند نماد یک کشور یا حتی دنیا باشد.قدرت و پول دست دیکتاتور و یک فرد است،اندک سالاری.و بقیه ی افراد کارگران آن کارخانه.هر فرد برای نجات خود تلاش میکند و تحت تاثیر جبر تصمیم گیری میکند.یکی که منفعل هست،باشد یا نباشد کارخانه به کار خود میرسد.یکی بی تفاوت که چسب را می اندازد.یکی اسی که بی ثبات است و این بی ثباتی را در حرکاتش هم نشان میدهد و نا فرمان است و برای فرار ازین جبر به هر بی اخلاقی دست میزند، فردی که تحقیر شده است و مدام اصرار دارد اخراج نشده بلکه استعفا داده است.این میان نانا و الی دو زن با دو شخصیت متفاوت اما هر دو دارای روحی لطیف که در این دنیا جایی برای زندگی پیدا نمیکنند.چسبهایش حرف از جبر است،حرف از مرزی که روی رفتار افراد اثر گذاشته.درحالیکه جبر روزگار را بیان میکند حق تصمیم گیری هم میدهد.حیف که یک شخصیت دیگر داستان کم داشت،شخصی که فقط دم از ملیت نزند و تلاشی برای بهبود شرایط با اخلاقیات انجام بدهد.و شاید کورسوی امید را نور ماه در نظر گرفته بود و نیاز داشت که ارتباط روحی بین افراد برقرار شود که نشد.جای کار بیشتری داشت اما در کل کار با درایت و خوبی بود و ایده ی چسبهای روی زمین عالی بود.خسته نباشید