نمایش را روز یکشنبه 18 آذرماه دیدم
خلاصه:
موضوع متن - خوب
پرداخت شخصیت ها و درام پردازی نمایشنامه - اندکی خام
کارگردانی - اندکی خام
بازی
... دیدن ادامه ››
بازیگران - با وجود تلاش بسیار اندکی خام
طراحی صحنه و لباس - خوب
توضیحات:
نمایش خروس لاری اثری است که موضوع مناسبی را جهت روایت داستان خود انتخاب کرده. فضا و بستر مناسبی را برگزیده و سعی شده از طبقه اجتماعی حرف بزند که به خودی خود زمینه بسیار مناسبی برای خلق شخصیت ها و روایت داستان های تاثیر گذار دارد. از این منظر و زاویه نمایشنامه نویس اثر، دست روی موضعی مناسب گذاشته اما مشکل از جایی آغاز می شود که همه این بستر پر ملات، درست در کوره پز خانه درام نمایشنامه پخت و پز نشده و خام به مخاطب ارائه می شود.
شخصیت های نمایش بیشتر به واسطه دیالوگ، عقبه خود را بیان می کنند و نه فضاسازی و موقعیت های دراماتیک و تازه روایت شناسنامه کاراکترها نه از زبان خود بلکه از طرف فقط یکی از شخصیت ها بیان می شود و او دانای کل داستان است.
شاید به همین دلیل است که بیشترین شخصیتی که با آن می توان ارتباط برقرار کرد کاراکتر "خانم آقا" است چرا که بیش از دیگر شخصیت ها، ما در رفتار و شناسنامه او پرسه میزنیم و بازی بازیگر نیز ما را در درک بهتر کاراکتر همراهی می کند. اما دیگر شخصیت های نمایش بیشتر جلدی از کاراکتر هستند و هنوز عمق لازم را پیدا نکرده اند.
کارگردانی نمایش نیز در کم کردن خامی نمایشنامه تلاش خود را کرده اما ظاهرا این تلاش چندان موثر واقع نشده و همچنان صحنه های مختلف نمایش فاقد گرما، انرژی و خون لازم است. ما قرار است با فضایی تلخ مواجه باشیم که بانمکی برخی شخصیت ها اندکی از این تلخی را کم کند اما در نمایش بیشتر با فضایی یخ زده مواجه هستیم که این سرما نه اینکه بخواهد فضای تلخ زندگی شخصیت ها را به نمایش بگذارد بلکه از بی روح بودن کیفیت ارائه صحنه ها سرچشمه می گیرد و شاید می شد با سطح انرژی و فضاسازی هایی پخته تر و پرخون تر مواجه باشیم تا تاثیر گذاری بیشتری را مشاهده کنیم.
بازی بازیگران نیز به دو جنبه تقسیم می شود. برخی بازیگران به واسطه چهره های بیشتر شناخته شده طبیعتا بیشتر مورد توجه مخاطب قرار گرفته و کیفیت بازی آنها زیر ذره بین می رود و در این بزنگاه شرایط برای سایر بازیگران، هم بهتر می شود هم بدتر.
بهتر می شود چرا که همین عدم فوکوس می تواند زمینه را برای ساخت و ساز بهتر شخصیت ها توسط بازیگر فراهم کند و ایفا کننده نقش بتواند با فراق بال بیشتر در خلوت کاراکتر خود جستجو کرده و با سطح انرژی خوب خود مخاطب را شگفت زده کند و باعث شود ما چشم بچرخانیم و با خود بگوییم " این کیه اینقدر خوب بازی می کنه " و از بازی او کیفور شویم.
اما از سوی دیگر همین عدم فوکوس تماشاگر بر روی این بازیگران در صورتی که درک درستی از آن توسط گروه وجود نداشته باشد شاید باعث شود مخاطب در انتها به واسطه همین کم توجهی غیرعمدی ظرایف شخصیت های آنها را کمتر در حافظه نگاه دارد و گمان کند بازی آنچنانی هم شاهد نبوده.
این مقدمه طولانی درباره بازیگران نمایش را عرض کردم تا بگویم در این اثر به واسطه اصلی که بیان کردم بازی نازنین بیاتی، الناز حبیبی و امیرحسین رستمی به واسطه چهره تر بودن بیشتر زیر ذره بین می رود و در این میان این هنرمندان سعی کرده اند از قالب مرسوم بازی های خود که در مورد خانم ها چهره های معصوم و در مورد تنها مرد داستان فضای بازی کمدی است، بیرون زده و وجه دیگری از بازیگری خود را به نمایش بگذارند.
در این میان نازنین بیاتی شاید از دیگران بیشتر سعی کرده و توانسته با ساخت جلد بیرونی شخصیت و انجام تیک های رفتاری خاص و البته طنز ظریفی که از نمایشنامه می آید اندکی خود را از این جمع سه نفره جدا کند اما باز مشکل عمق کاراکتر برای او نیز به وضح مشاهده می شود. گرچه به نظر من همین تغییر رویکرد در بازیگری اون جای تشویق دارد.
الناز حبیبی در بازی خود بیشتر وجه بیرونی کاراکتر را ارائه می کند و بیش از اندازه به شکستن قالب فیزیکال خود توجه نشان داده و همین باعث شده ما به جای ورود به عمق شخصیت با وجه برون ریز کاراکتر مواجه شویم و بعد از مدتی نوع بیان دیالوگ ها و اکت های رفتاری برای مخاطب تکراری می شود. اینجاست که هم بازیگر و هم کاراکتر نمایشنامه برگ برنده دیگری را برای غافل گیری مخاطب ندارد و به همین دلیل اندکی به ورطه تیپ سازی وارد می شود.
امیرحسین رستمی کاراکتری کم ملات و کم خون دارد و به همین دلیل چندان جایی برای ساخت و ساز کاراکتر نداشته و مخاطب با بازی خاص یا تاثیر گذاری روبرو نمی شود.
سوگل خلیق، سوده شرحی، مهسا ایرج پور، یاسمن ادیبی، سیمین کرامتی از این فرصت تا جایی که درام نیمه خام نمایشنامه اجازه داده سعی کردند درست استفاده کنند اما باز کمبود متریال لازم و موقعیت سازی لازم در متن نمایش، باعث شده با کاراکترهایی تک بعدی مواجه شویم که تا پیش از برملا شدن داستان های پشت سرشان آن هم از زبان شخصیت "خانم آقا" چیز چندانی از آنها دریافت نکنیم.
اما عاطفه رضوی با تجربه ترین بازیگر این جمع و همچنین بهترین کاراکتر متن نمایش است که به واسطه توجه بیشتر متن به عقبه این شخصیت و کیفیت بازی خود بازیگر احتمالا ماندگار ترین کاراکتر در ذهن مخاطب خواهد بود و خب بازی گرم و پر انرژی رضوی بدون شک در ماندگارتر شدن آن تاثیر بسیار داشته و جای لذت دارد.
در کل باید گفت نمایش " خروس لاری " فارغ از طراحی صحنه و لباس مناسب، موضوع نمایشنامه و همچنین بازی خوب عاطفه رضوی در کنار تلاش های نازنین بیاتی جهت ارائه بازی متفاوت در دیگر بخش های خود با مشکل خام بودن مواجه است و انگار نمایشنامه نیازمند درام پردازی و پرداخت بهتر شخصیت ها و کارگردانی نیز نیازمند مشاوره گرفتن دقیق تر از اهل فن بوده و بازیگران نیز نیازمند مدت زمان بیشتری جهت تمرین برای پخته تر کردن بازی ها هستند.
شاید بتوانم با نگاهی خوش بینانه تر دیگر دوستان را به دیدن نمایش دعوت کنم به این امید که در شب های دیگر اجرا، ریتم مناسب تر بازیگران و ضرب آهنگ اجرا اندکی از کمبود های اثر را جبران کند.
عذرخواهی می کنم اگر این نقد و نظر به درازا کشید