لانچر 5 به خاطر نقد ها ی مثبتی که در تیوال از آن خواندم انتخاب کردم و گرنه شناختی از تیم تهیه کننده و بازیگری نداشتم و اشتباه هم کردم . نمایش برایم بسیار نا امید کننده بود. اول تذکر و نقدی جدی که از اصل نمایش هم خیلی مهم تر است نصیب مجموعه تاتر شهر بکنم. کسانی که پای ثابت تاتر هستند دیگر به صحنه نشستن بییندگان در راهرو و یا جلوی ردیف اول عادت کرده اند. دیروز که سالن کوچک و دم کرده و بسیار گرم سایه جای سوزن انداختن نداشت و نفس کشیدن نزدیک به غیر ممکن بود و دیدن بهترین تاتر هم در چنین فضایی شکنجه محسوب می شد ، فکر می کردم اگر خدای نکرده حریق یا اتفاقی بیافتد که نیاز به خروج فوری تماشاچی ها داشته باشد با توجه به وضعیت نشستن وضعیت خروجی همگی در این سالن به راحتی از بین خواهیم رفت. نشاندن مردم روی زمین و روی راه پله رفتار پر خطری است آن هم در نمایشی که شاهد سیگا رکشیدن و فندک زدن مداوم نقش اول نمایش هستیم . برای مدیریت مجموعه که هنور موفق به تامین تهویه مناسب برای سالنی قدیمی و زهوار در رفته نشده واقعا باید تاسف خورد.
اما برسیم به لانچر 5 . در یک جمله همه چیز در این نمایش اضافی و غلو آمیز است. تیم جوان و تازه کار نمایش مانند کسانی که در مسابقات استعداد یابی خوانندگی شرکت می کنند فکر کرده اند با داد زدن و بلند خواندن می توان خواننده شد فکر کردند با بازیهای غلو آمیز شوخی های دم دستی برره ای و چپاندن جملات دستمالی شده سریال های پلیسی مثل هیچ چیز اونجوری که به نظر میاد نیست و اینجا آخر دنیا است !!! سعی کردند کمدی و درام را قاطی کنند و در نهایت در هیچ بعدی از نمایش توفیق نیافتند. نمایش بدون دلیل خاصی بسیار طولانی است. شما با صحنه یا روبرو هستید که یک بازیگر نقش سرباز سرما خورده بازی می کند و صدایش شنیده نمی شود شاید برای بعضی ها دیدن این صحنه چند ثانیه ای با مزه باشد ولی صحنه ادامه دارد می کند ادامه و ادامه و شما هیچ چیز نمی فهمید و صحنه ادامه پیدا می کند و .. و درنهایت سرباز می رود و هیچ وقت هم به نمایش بر نمی گردد. صحنه شکنجه سربازی دیگری با آب هم جالب بود سربازرس آب را دقت تمام روی سر و گردن سرباز می ریزد که انگار سرباز شامپو زده و می خواهد سرش را بشورد، ملایم و تمیز که آن هم مشخص است که اگر خدای نکرده قطره ای آب به روی پروژکتور ها لامپ
... دیدن ادامه ››
بپرد چه فاجعه ای خواهد شد. بگذریم. خب یک بار آب ریختی دو بار سه بار چهار بار.. چند بار کافی است؟ صحنه آب گرفتن روی متهم دقیقا شبیه کل داستان نمایش است آب گرفتن در متن و تمام ابعاد آن.به راحتی می توان یک ساعت از زمان نمایش را کاهش داد و هیچ گوشه ای از داستان هم لنگ نماند. سربازرس قهرمان نمایش آدم فوق العاده با هوشی است که با دو ابله به تمام معنا سر و کار دارد آبدارچی معتاد یا همان حسام دو برره و منشی احمق گردن کلفت لهجه دار و این کنتراست زمینه نوشتن جوک های تکراری و بی پایان خسته کننده. سر بازرس خشن و بی رحم است سیگار سرباز می دزدد فحش می دهد و تحقیر می کند و خلاصه آدمی شکسته است ولی ته دلش آدم خوبی است و آخرش هم وجدانش را انتخاب می کند به جای وظیفه اش (تیپیکال فیلم های پلیسی هالیودی). قسمت خوب نمایش البته سوژه آن است که متاسفانه زیر بار اجرای ضعیف و متن بسیار ضعیف تر دفن شده. من خاطرات خوبی از سالن سایه و چهار سو دارم اما مدتی است کیفیت نمایش ها مانند وضعیت نگهدار ی این مجموعه است. ظاهرا امیدی نیست.