شب بخیر مادر نمایشی است که سه نسل با سه فلسفه زندگی را کنار هم قرار میدهد تا کنتراست هایشان نمایان شود. خانم مسنی که زندگی به او یاد داده مشکلات را بپذیرد و به عقیده اش صرفا باید زندگی کرد, درست نقطه مقابل نوه اش که تمام ساختارهای اجتماعی را می شکند و بزهکاری را پیشه خود قرار داده است. اما شخصیت مرکزی این نمایش, دخترِ مادری است کاملا مطیع و مادرِ پسری است بزهکار . شخصیتی که تناقض رفتاری مادر و پسر خود را همزمان می بیند. از این رو دیگر هیچ ارزشی برایش وجود ندارد و کم کم زندگی حالت ابژکتیو خود را برایش از دست می دهد و تصمیم می گیرد به اختیار خودش در ایستگاه از اتوبوسِ زندگی پیاده شود. نگاه های سرد بازیگر این نقش کاملا نمایانگر شخصیت به انتها رسیده نقشش را نمایش می دهد.
دیالوگهای مفهومی همراه اجرای فوق العاده بازیگران این نمایش, انسان را به فکر فرو می رود تا چیزهای با ارزش زندگی خود را دوباره یاداوری کند