در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر ثانی درباره نمایش آشویتس زنان: "آشویتسی غبارگرفته" زنان آشویتس روایت دردمندانه‌ی زنانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:16:21

"آشویتسی غبارگرفته"

زنان آشویتس روایت دردمندانه‌ی زنانی‌ست که هرکدام بنوعی با جنگ جهانی دوم و اردوگاه آشویتس مرتبطند. زنانی که تقدیر آنان به تلخی رقم می‌خورد و از شرایط جنگ و مردان چنان مورد ستم قرار گرفتند که زندگی‌شان به تباهی و فرجامی دردناک ختم می‌شود.
سه اپیزود از سه کاراکتر زن، با دکوری که متشکل از سه آینه‌ی قدی و صندلی‌های چوبی و یک کاراکتر مردست که در اپیزود چهارم نقش آفرینی مستقیمی دارد.
هر خرده داستان توسط بازیگر رو به تماشاگران به‌صورت مونولوگ تعریف می‌شود. در طول هر اپیزود هر روایت می‌خواهد با محتوای خود، تصوری دردناک و شرایط سخت آن زن را به مخاطب منتقل کند و فضایی از رعب و وحشتی که در آن گرفتار آمده بسازد، اما بدلیل کم‌جان ‌بودنِ متن و فقدانِ پرداختی دراماتیک، موفق عمل نمی‌کند و تئاتریکالیته‌ی موجود بجز شبح سرگردان کاراکتر مرد که از نقش‌های پدر و افسرنازی و سرهنگ زیملر در تغییرست، وچند اکت انتزاعی، چیزی به‌چشم نمی‌آید. حرکت بازیگران، در رفت و آمدهایی غیر‌مورد و کم‌اثرست و جذابیتِ صحنه‌ای چندانی ایجاد نمی‌کند. اساسا سبک تئاتری مونولوگ، در اثر تکرار و کلیشه‌ای‌شدن ... دیدن ادامه ›› بسیار، در سال‌های اخیر، نیازمند متنی قوی و پرداختی‌ست که لااقل از درگیرشدن غیر مستقیم تماشاگر بعنوان مخاطب، و شکل‌گیری درامی در درون‌مایه‌ی خود و طرح مضامینِ موردنظرش، بهره ببرد. و نه صرفا چند واگویه‌ی داستانی باشد.
سرگذشت‌ها اگرچه قرارست بازگوکننده‌ی رنج و وضعیت دلخراش زنانی باشد که پایشان به اردوگاه نازی‌ها و کوره‌های آدم سوزی رسیده، اما موقعیت‌ها و قابلیت‌های درون متنی ندارند و می‌تواند در هر شرایط دیگری نیز صدق کند و واگویه‌ی بدبختی و بیچارگی هر زنی در هر گوشه‌ی دنیا باشد. وقایعِ داستان‌ها آنقدر تکراری‌ست که سبب خنثی‌شدن اثر آن شده است.
دختری که خانواده‌ای از هم‌پاشیده داشته و در کودکی رها می‌شود و مجبور به کارکردن در منزل دیگران منجمله یک آلمانی‌ست که دست آخر توسط او لو می‌رود و با وضعیتی که از آن مرد باردارست به اردوگاه فرستاده می‌شود.
ایپزود دوم دختری فلج‌ست که در یک کشتار جمعی توسط نازی‌ها، بخاطر صدای زیبایی که در آوازخواندن داشته،از مرگ می‌رهد، و برای سرگرمی و اسباب تفریح و دلگرمی سربازان آلمانی راهی پشت جبهه می‌شود
و در قسمت آخر دختری که برای نجات جان خانواده‌اش از کوره های آدم سوزی مجبور به معامله‌ و تن‌دادن به روابط نامشروع با هیملرست.
اپیزود نهایی کاراکتر مردی‌ست که در داستان‌های پیشین، نقش مردان را بازی کرده و حالا تک جمله‌های پراکنده در اپیزودهای دیگر را منسجم‌تر، بیان می‌کند.
"آشویتس زنان"، قرارست نسخه‌ی مشابهی از بازنمایی اتفاقاتی واقعی‌‌ باشد که عمق فاجعه و دردمندی زنانگی را با ایجاد حلقه‌های معنایی با آشویتس، به موقعیتی برساند که برای مخاطب تمیزناپذیرباشد. فانتزی هایی که ایجاد می‌شود، در اتصال و پیوند تصاویر ساخته شده توسط بازیگران، کفایت نمی‌کند و تنها به یک روخوانی و قصه‌گویی صرف، تقلیل می یابند. واقع‌نامه‌ای که زهر آن گرفته شده و زخم‌های تازه‌ای به همراه ندارد. آشویتسی که در گذر زمان گویی، تنها غبارگرفته است.
کاربردهای دکور در جابجایی چند آئینه قدی، با هدف مشخص صحنه‌ای، به نظر نمی‌رسد و بجز تداعی تکثر و بازتابِ بی شمار افرادی در شرایط مشابه، کارکرد دیگری ندارد.
وجود پرسوناژ مرد بعنوان پدر / افسرنازی/ صاحبکار و.. در اپیزودهای زنانه، که هیچ دیالوگ یا اکت موثری ندارد و سرگردان در صحنه می‌چرخد، آنقدر به نظر اضافی‌ست که حتی بعنوان عنصری مزاحم به چشم می‌آید که صحنه را از وجوه " تام‌ زنانگی" تهی می‌کند و به مرزهای یکدستی هر بخش در روایتی زنانه و انتقال حس آن، آسیب می‌زند.
شاید اگر آشویتس زنان درمتن به شیوه‌ای دراماتیکی‌تر و در هسته‌ی درونی قوی وخلاقانه‌تر، و حتی بجای تعریف وقایع به مخاطب، بین کاراکترها، در می‌گرفت، حس و عمق بیشتری منتقل می‌کرذ.
با اینحال اگرچه رها حاجی زینل و علی صفری، تیمی پرتلاش و فعال در عرصه‌ی تئاترند، و آشویتس زنان، چه در متن، و چه اجرا، برای حد و اندازه‌ی آنان، کم‌ست، اما همچنان امید می‌رود با جسارت و شیوه‌های خلاقانه‌تر، آثار موفق‌ِ بسیاری را برصحنه بیاورند.

نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
https://www.honarnet.com/?p=6095
ممنونم ازتون خانم ثانی، ممنون از حضور و نقدتون، امید که در آثار بعد بتونیم شما را راضی از سالن به بیرون بفرستیم، متشکر از نگاه ریزبینانه شما
۱۱ آبان ۱۳۹۸
البته نکته ای هست که به نظرم گفتنش خالی از لطف نیست، و اون اینکه بعد از سه بار اجرای عموم در تهران و شهرستان ها، چاپ نمایشنامه در انتشارات آماره، این متن برای اجرای خود در پردیس تئاتر شهرزاد به شکلی عجیب از سوی ممیزان سلاخی شد، و ما هم متاسفانه مبنا بر تعهداتی که داشتیم اثر را روی صحنه بردیم، سال جدید ممیزی ها به شکلی بسیار پررنگ تر در حال روی دادنه و از حالتی ظاهری به سوی ممیزی های ایده اولوژیک سوق پیدا کرده که امیدوارم راه حلی برای اون پیدا کرد
۱۱ آبان ۱۳۹۸
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
جناب صفری عزیز ، کاملا نکته ای که اشاره کردید در اجرا مشهود بود و منهم با این فرمایش شما معتقدم دراین شرایط که سانسورها بی رحمانه عمل می کنند، انتظار داشتن متنی که بتواند دغدغه مند اجرا شود، زیادی بزرگ ست .
حیف از زحماتی که با چنین نااهل نگری هایی به هدر می روند.
۱۱ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید