۱-تماشاگر باید به این درک برسد که نمایش شبیه یک کت نیست که باید با دقت و با توجه به نیازها، شکل، و اندازه ی فعلی خودش دوخته شود. ما نباید در فکر راضی کردن نیاز های معنوی، هیجانی، و نفسانی واقعی خودمان در تئاتر باشیم، بلکه اغلب باید خود را به عنوان مسافرانی ببینیم که از مکان ها و سرزمین هایی خارجی دیدار میکنند و علت سفر آن ها یادگیری و سرخوشی است. جایی که در آن بودن در خانه و رسیدگی به نیاز های فردی را نمی یابیم.
#گوته۱۸۰۲
۲-وقتی در پستمدرنیسم از نبودن قطعیت حرف میزنیم، منظور آن است که اثر هنری ابزاری برای گفتن «چیزی» نیست. چرا که اصلاً «آن چیزی»؛ «آن قطعیت» وجود ندارد که دربارهاش حرفی بزنیم