برداشتن مرزها از دید تماشاگر عادی و دیدن هر آنچه به عنوان زحمت و مشقت در پشت صحنه تئاتر(البته برخی) می گذرد، بسیار جذاب، همذات پندارانه، رئال و ملموس بود.من اسم بازیگرا رو قبل از نمایش نخونده بود و از نیمه های نمایش فکر می کردم این کار طاقت فرسایی که داره با مهدخت مولایی میشه فردا با یه بازیگر دیگه میشه حتما. برداشت مناسب بابک کریمی نشونه ای از جریان خونی تئاتر در این خانواده رو نشون داد و لذت بردم که ...چشم دل باز شد که جان دیدم/آنچه نادیدنیست آن دیدم.