در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مرضیه زهری: مدتی پس از آنکه گفته بودی دوستت دارم، رفتی و افتادم با تبر به جان تم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:01:19
مدتی پس از آنکه گفته بودی دوستت دارم،
رفتی و افتادم با تبر به جان تمام خیالهایی که با هم بودنمان را ساخته بود.
دودوتاهایم مساوی شد با آن که دلت را زده بودم، به همین سادگی !
اما اشک امانم نمی دهد می دانی چرا؟ تکه تکه های خیال های خرد شده به وسیله ی تبر، بر قلبم فرود می آیند و آن طفلک هم می شکند، آخر پوستش هنوز کلفت نشده است. کاش دلم آن حساب کتابها سرش می شد و من به فکر آن هستم که در کلاس تقویتی ثبت نامش کنم، اما حالا نه!
حالا که شب است و با بغضی در گلو در ایوان خانه نشسته ام و شب بی شهابم را با تلالو اشکهایم شهاب باران می کنم.

06/09/1390

از: مرضیه زهری
مرضیه زهری (marzie.zohari)
جناب آقای ارمغان و خانم پور علی بسیار ممنون از نظر شما.
۰۶ آذر ۱۳۹۰
عذر میخوام برای تاخیر اما خوش اومدید دوست عزیز
۱۴ آذر ۱۳۹۰
مرضیه زهری (marzie.zohari)
خواهش می کنم، ممنون دوست عزیز
۲۲ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید