در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا صادقی درباره نمایش درخت شیشه‌ای آلما: این متن رو عمدا گذاشته بودم برای بعد از اتمام اجراها: درخت شیشه ای آل
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:09:04
این متن رو عمدا گذاشته بودم برای بعد از اتمام اجراها:
درخت شیشه ای آلما یه نمایش ویژه بود برای من. یک نمایش کامل. نه یک نمایش متشکل از نمایشنامه و اکت و نور و طراحی و غیره…
یک چیز بود، یک کل، مستقل از اجزاش…
مثل یه قورمه سبزی یا فسنجون جا افتاده و روغن انداخته که دیگه شناسایی و تمیز اجزاش از هم ممکن نیست. عصاره ی سبزی در دل لوبیا رفته یا طعم گوشت تو جونِ سبزی… هر تیکه ش رو بذاری دهنت، مزه ش مشابهه، حتی بوش… قورمه سبزیه، یک چیزه…
تو این نمایش هم نور در دل اکت رفته، موسیقی در دل نور، بیان به خورد صحنه رفته و داستان…
داستان! این نمایش به نظر من داستانگو نبود. از داستان به عنوان وسیله برای ارائه هدف و کلِ مدنظرش استفاده کرد. این نمایش می تونست بی کلام باشه. میتونست به جای کلام از ویولن یا ترومپت استفاده کنه. می تونست به زبون ژاپنی یا لاتین باشه. اگر نوایی که به گوش میرسه رو حفظ می کرد، نتیجه مشابه بود.
مشابه نظیر به نظیر این تئاتر برام میشه سمفونی. این نمایش برای من یه سمفونی بود…
سمفونی درخت شیشه ای آلما به اجرای فیلهارمونیک ریگولیتو ... دیدن ادامه ›› به رهبری فرید قادرپناه در گام رِ مینور…
یه سمفونی که عالی اجرا شد… مثل بتهونی که برن اشتاین اجرا کنه یا رژدستونسکی که شوستاکویچ رو رهبری کنه…
سمفونیی که فراز و فرود داره، هیجان و‌حزن داره، سورپرایز داره، آرامش داره، سرعت داره، سکون داره و دلهره و… لذت…
به ندرت پیش میاد به اثری اعتماد کنم و ذهنم و خرده قوه ی تمیزم رو خاموش کنم و خودم رو تو یه اثر رها کنم. حتی تو موسیقی، حتی تو فیلم یا نقاشی، به این نمایش اما سپردم و ذهنم از هر طرف احاطه شد. وقتی خودم رو بهش سپردم، منو جاهای قشنگی برد… و تجربه ای نادر و حظی و لذتی…
سال ۱۴۰۰ رو با درخت شیشه ای آلما به یاد خواهم آورد، سمفونی درخت شیشه ای آلما…
ریگولیتویی جان ها، ممنونم که لذتی اینجور عمیق و یکتا بهم دادین. لذتی و حظی بارها بزرگتر از این براتون آرزو دارم…
متاسفانه دیدنش رو از دست دادم.
۰۹ آبان ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
پوریا صادقی
بله اینها رو نوشتید ولی چون با این پاراگراف تموم کردید، متوجه نشدم که من رو رو شوآف در نظر گرفتید. برداشت کردم که میگید دارم نمایش رو تبلیغ و شوآف میکنم: «بجز آنکه تنها جنبه تبلیغاتی و شوافی ...
پوریای عزیز من در تمام کامنتهام اشاره کردم متوجه حس و حال خوبت و نظرت هستم گویا چندان مطلب منو با دقت نخواندید در آخر کامنت آخرم هم باز تاکید کردم نقد من به شما نیست به یک رفتار و واکنش هست . که شامل هر کسی می تونه باشه چون شما رو دوست و فعال در تیوال می دونم این نقد رو مطرح کردم، و الا در برابر صدها پست که شامل همین موارد هم هست، کلمه ای هم نمی نویسم. در هر صورت من تلاش کردم جنبه ای رو یادآوری کنم که ممکنه از نگاه ناظر بیرونی به نظر بیاد و خودت بهش واقف نباشی، و به هیچ وجه هم با قطعیت نبوده بلکه تنها طرح و بازنمایی وجوه دیگری بوده، اگه احساس کردی حمل بر جزمی نگری و توهین و غیره شده، ابدا چنین قصدی در کار نبوده لااقل پیشینه من گواه بر این مسئله هست.
در آخر هم باز اشاره کردم اگه صلاح بر این می دونی که هیچ و ادامه می دی، این صحبت دوستانه هم صرف یک تبادل نظر بود و نیازی به کلی خروجی های عجیب و غریب ازش ... دیدن ادامه ›› نیست ..
من در نهایت احترام گفتگو کردم و متاسفانه اینکه همیشه یک گفتگو به حاشیه هایی تبدیل می شه که از ظرفیت دو نفر خارج میشه معضلی ست که متاسفانه گریبان اکثریت آدمهای این جامعه رو گرفته و فرقی نمی کنه چه قشری و چه گروهی باشه
۱۰ آبان ۱۴۰۰
ریگولتو (rigoletto)
دوست عزیز گروه تئاتر «ریگولیتو»، نمایش تازه‌ی ما به نام «پناه‌کاه» از ۲ تیر در تماشاخانه‌ی ایرانشهر اجرا خواهد شد. امیدواریم شما را در سالن نمایش ببینیم.

لینک تیوال: https://www.tiwall.com/p/panahkah2
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید