در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد حسین عبدی درباره نمایش باب بارا: با عرض خداقوت به همه عوامل زحمت‌کش باب‌بارا در کل از کار راضیم اما تئ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:49:26
با عرض خداقوت به همه عوامل زحمت‌کش باب‌بارا
در کل از کار راضیم اما تئاتر رو محشر یا معرکه تلقی نمی‌کنم.
خط‌ داستانی درستی نداشت.
در کل کار مجموعه‌ای از ابتکارات کارگردان بود که تو موقعیت‌های مختلف تماشاچی رو به وجد می‌آورد. (کارگردان کار رو حین نمایش ژپتو به عنوان تماشاچی دیده بودم. ردیف اول جلوی ما نشست. از مدل و رنگ موش تصویرش به ذهنم مونده بود و چقدر شاکی بودم که با کناریش حرف می‌زد و بلند قهقهه می‌زد. برام سوال بود به چی می‌خنده این)
تصور می‌کنم خیلی جاها از تئاتر لازم بود که ترجمه شه؛ مثلا متن انگلیسی شروع کار به نظرم در ادامه داستان متن تاثیرگذاری بود: شهر ما شهر خوبی بود. تا اینکه یه روز یه عده‌ای اومدن به شهر ما و ...
یا دیالوگ‌های ... دیدن ادامه ›› کردی.
میزانسن خوب نبود.
یک سری خرت و پرت توی صحنه رها شده بود. مثل کمدی که سمت راست صحنه بود.
بازی‌های یک دستی رو شاهد نبودیم. بعضی‌ بازیگرها به شوخی‌هایی که می‌شد خودشون خنده‌شون می‌گرفت.
یه سری چیزها مثل اینکه دو بار دو بازیگر از لای تماشاگرها به کار اضافه شد قابل درک نبود. مثلا آقای ایمان‌زاده رو میشه توجیه کرد که کارگردان بوده و داشته کار رو از بالا می‌دیده. اما عزیز دل دومی که اومد روی صحنه و حرکت‌ بدنش واقعا ضعیف بود، اصلا معلوم نبود چی میخواد بگه (شاید هم من متوجهش نشدم)
تو حرکات موزون هماهنگی خوبی نبود. داشتم به این فکر می‌کردم بعد از این همه اجرا چرا حرکات باید این گونه توام با ناهماهنگی باشه‌؟
طراحی لباس عالی بود.
گریم کار هم دوست داشتم.
خانمی که تو راهروی سمت چپ پشت خانم گلمرادی نشسته بود و از عوامل تئاتر بود بیشتر از تماشاچی‌ها می‌خندید. نفهمیدم چرا. انگار می‌خواست به ما بفهمونه کجای تئاتر باید بخندیم.
و نهایتا این سوال برای من پیش اومد که این همه بازیگر تو این کار چه ضرورتی بود؟
فک می‌کنم نقطه قوت تئاتر طراحی لباس و تا حدی کارگردانیش بود.