خودمو نجات دادم واقعاً!! وسط نمایش پاشدم اومدم بیرون!! خدا رو شکر که همون دم در نشسته بودم!!
متن کار بیمایهتر از تئاترهای آزاد، اجرا در حد تئاترهای دبیرستانی!!
بعد یه عده میان اینجا میگن شترمرغ بد بود یا تو سلیقهٔ من نبود:)) والا یه تار موی اون پنگوئنهای افسرده میارزه به صد تا مثل این...
۲۰ دقیقه تأخیر!! شهرزاده دیگه!! بابا تنها دلیل این همه تأخیر برنامهٔ فشردهٔ اجراها است!!
وسط اجرا یکی رفت بیرون، تلفنش رو جواب داد و برگشت??? چند تا عکس هم انداخت از کار!!
بیست دقیقه بعد از شروع دو نفر اومدن تو!!
دو تا عکاس هم بودن امشب که کم سر و صدا نداشتن!! البته یکیشون خیلی محترمانه از من خواست اگه اذیت میشم جام رو عوض کنم... سبب خیر شد که دم در نشستم و تونستم فلنگو ببندم??