در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیکان آرامی درباره نمایش پیش از صبحانه: نام یوجین اونیل بود که منو به سمت این نمایشِ کوچک کشوند؛ تقریبا تمام ر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:31:52
نام یوجین اونیل بود که منو به سمت این نمایشِ کوچک کشوند؛ تقریبا تمام روزهای اجراش حواسم بهش بود و بالاخره رسیدم این شبِ پایانی تماشاش کنم.
دقیقه نودی رسیدم و از قضا کنار کارگردان باشخصیت و مهربانش نشستم. خانم تهمینه میلانی نیز در بین تماشاگران بود.
متن یک بازیگر بیشتر نمیطلبید و مدتش از نیم ساعت تجاوز نمیکرد، اما بقدری محکم و مفید-مختصر بود که ما رو ببره یه جای دیگه و با یک پایان بندی به جا (غیرمنتظره، مثل خود زندگی) رهامون کنه...
کاش زودتر میجنبیدم و یک صندلی نزدیک تر مینشستم، تا بازی اصلی رو بیشتر "دریافت" کنم؛ تا وزن جارو کردن زمین و سایر اکت های ساده (ولی »بزرگ«) رو بیشتر حس کنم.
از فاصله ای که با خانم زرگر داشتم نمیشد ارتباط خیلی قوی ای باایشون برقرار کرد، و احساس من نسبت به اجراهایی از این جنس (تغیر نقش های اصلی بسته به روزی که ما به تماشای کار برسیم) کمی نامطمئنه؛ مدام به این برمیگردم که یعنی بازی بازیگر دیگر چه طور می بود؟ چقدر و در کجا متفاوت - و بهتر یا بدتر؟
و شخصا میپسندیدم اگر قهوه ی صبحانه *واقعی* بود، نه این که "ساختگی" بودنش از ارزش بازی کم بکنه - فقط حدی از واقع گرایی (شاید) بود که من دوست داشتم ببینم ... هرچند نبودش (بازم شاید) به فشرده سازی اجرا کمک کرد.
برای دست اندرکارانِ کار آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم از آثار اونیل اقتباس های بیشتری ببینیم.
منم امشب کار رو دیدم، اینکه بعد از شروع اجرا تو یه همچین سالن کوچکی اجازهٔ ورود تماشاگر میدن خیلی بده! دربارهٔ واقعی نبودن اجزای نمایش خیلی باهاتون موافقم. متن یک‌دست نیست. بازی نسبتاً خوبی رو شاهد بودم.
۰۱ بهمن ۱۴۰۰
امیرمسعود فدائی
منم امشب کار رو دیدم، اینکه بعد از شروع اجرا تو یه همچین سالن کوچکی اجازهٔ ورود تماشاگر میدن خیلی بده! دربارهٔ واقعی نبودن اجزای نمایش خیلی باهاتون موافقم. متن یک‌دست نیست. بازی نسبتاً خوبی رو ...
عجب، پس بالاخره یک بار هم نشین شدیم جناب فدائی : )
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید