نمایش نور پردازی خوبی داشت آهنگ ها مکمل روایت بودند و اجرای خانم ادبی واقعا دلنشین بود و میتونستم ببینم کل سالن با داستان ارتباط برقرار کرده بودند
زمانیکه که اجرا تموم شد کاملا راضی بودم برعکس منولوگ ضعیف نیم میلیاردی هفته قبل...
منم مشکل دارم با زجه و گریه
اما اینقدر خوب بازی کرد خانم ادبی انقدر قشنگ منو همراه قصه کرد که لذت بردم
نمیدونم میدونید چی میگم یا نه
عین تملیخا بود، با اینکه درون مایه متن خیلی موضوع بدیع و جالبی نبود بازی درخشان منو مجذوب کرد
همه میگفتن شبی که ماه کامل شد فوق العادست و اینا
دیدمش، خوب بود فقط،
این خونین زار آخرش یکمی ناراحت کننده میشه بیشتر، در حد روضه
اما الان که دارم فکر میکنم، میبینم موضوع کارگرهای جنسی موضوع مهمی بوده همیشه واسم،
دغدغه ذهنی بوده همیشه، شاید این هم دلیلی بوده برای اینکه خوشم اومده از این نمایش
همه میگفتن شبی که ماه کامل شد فوق العادست و اینا
دیدمش، خوب بود فقط،
این خونین زار آخرش یکمی ناراحت کننده میشه بیشتر، در حد روضه
اما الان که دارم فکر میکنم، میبینم موضوع کارگرهای جنسی موضوع ...
از اینجا به بعد باید دغدغهی ذهنی ماها این باشه که اقای کیانی رو به نمایشهایی دعوت و ترغیب کنیم که غدد اشکیش تحربک بشه .. احساساتش فوران کنه و روی صندلی ببندیمش تا سالن رو ترک نکنه و تسلیم و اشک بجای مقاومت ???