در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | داوود گراوند درباره نمایش خانه سیاه است: درود برشما در اولین شب اجرا برای دومین بار این نمایش را دیدم، دفعه ق
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:24:02
درود برشما
در اولین شب اجرا برای دومین بار این نمایش را دیدم، دفعه قبل سال ۹۷ در جشنواره فجر بدون کرونا بود که به طور اتفاقی به تماشای این نمایش نشستم، آن روز اجرا به شدت پر انرژی بود، تمام گروه از آمل آمده بودند و در جشنواره به عنوان میهمان اجرا می‌کردند، پس تمام انرژی خود را گذاشته بودند و ما هم دریافت و کیف کردیم، فارغ از متن و موضوع، لذت بردیم از تماشای خلاقیت کارگردان و رهایی و توانمندی بدن که اینچنین زیبایی می‌آفرید و تلاش هنرجویانی مشتاق که چشم‌هایشان برق می‌زد و با تحسین شهرستانی‌هایی مثل خودمان که می‌دانیم با چه دشواری‌هایی کار می‌کنند از سالن خارج شدیم و مدت‌ها به آن فکر می‌کردیم در ادامه هم برای با خبر شدن از کارهای بعدیشان صفحه‌های اینستاگرام‌ گروه و کارگردان را دنبال کردم.
از آن سال در اینستاگرامشان خبری از اجراهای جدید نبود و بیشتر بر آموزش تمرکز داشتند تا اینکه از عزیزی شنیدم برای اجرای همان نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر آماده می‌شوند، در روز اول با ۲ ماسک معمولی و یک ماسک پارچه‌ای بر صورت در کنار کرونا به تماشا نشستیم، همان نمایش با کمی انرژی پایین‌تر و سنگینی کمی استرس که بر کار حاکم بود (البته فکر می‌کنم طبیعی هم هست برای شب اول)؛ افسوسی هم دارم که دونفره‌ها جان ندارد و بازیگران فقط حرکات را اجرا می‌کنند، صورت‌ها و انرژی‌هایشان خالیست و مثلا به وقت عاشقی فقط نمایشش را می‌دهند و زندگی نمی‌کنند و این در بیان بدنشان حس می‌شود، در اجرای قبل اینطور نبود؛ اما بازیگران گروهی از این لحاظ بهتر بودند هرچند به لحاظ توانمندی بدن و هماهنگی شاید کمی نیاز به آمادگی بیشتر حس می‌شد؛ ولی این عوامل مانع از لذت بردنم نشد و صحنه آخر بالاخره اشکم ... دیدن ادامه ›› را درآورد.
به نظرم نمایش پوسته زیرینی دارد که زندگی همه ما درآن جاریست و نبرد سنت و‌ مدرن را نمایش می‌دهد و روایت می‌کند؛ (شاید هم اگر اینطور نباشد باید تعجب کرد چون به هر حال زندگی یک ایرانی در حال روایت است) اما حیف پیشنهادی نمی‌دهد، در صحنه آخر حرف‌هایی می‌زند ولی پا پس می‌کشد و می‌گوید نه اینگونه نمی‌شود، ما نمی‌توانیم و ایده‌ سرکشی و تغییری که در متن هست (و تو با خود می‌گویی آری همین است باید همین‌کار را کرد) را با شکست آرام می‌کند.

امیدوارم نظراتم مفید باشه چون نه صاحب نظرم نه علم‌ش رو دارم فقط به عنوان یه تئاتری آماتورشهرستانی که سوادی هم نداره چیزهایی که دیدم و حس کردم رو نوشتم.

موفق و برقرار باشید