ماهیت “ مادر “ زخم است بر جان فرزند ..
در بودن ، جبران مهر او را در عهده ی فرزند نباشد و از پس رفتنِ ناگزیرش ، اندوهیست بی پایان برای همیشه بر روح آدمی ..
انسان از زخم تولد میابد و زخم میشود اولین ارثیه اش …
“ مادر “ مرثیه ی هستی است برای ساکنین اش و تا آن سان عظیم و شگرف است که غم انگیز ترین سرود آفرینش میشود و نجوا ایی ابدیست حتی در تاریک ترین و متروک ترین پستو های رخوت زده ی آدمی ..
و این نا عادلانه ترین معادله ی لاینحل روح انسان است که هرگز پاسخ نخواهد یافت …
“ تَرَقُب “ محجور ، شریف و دوست داشتنی با درون مایه ای پر مغز در محتوا و فرم با بازیهای بسیار دیدنی سه بانوی بر صحنه و طراحی و نورپردازی بسیار خوب ، آرام و بی بلوا در گوشه ای دنج از شهر تهران به پایان کار خود نزدیک میشود .
حکایتی تکراری در طول تاریخ بشری اما همچنان سوزاننده و موثر بر روان مخاطب .
مادر ، مادر است برای همیشه ، همچنان که خورشید گرما بخش و باران زاینده است .