واقعا دلم میخواست هرچه زودتر تموم شه. بشدت کسلم کردهبود. خیلی تو خماری این نمایش بودم زودتر ببینمش و امشب که باهاش مواجه شدن آب سرد رو سرم ریختن.
چندبار خوابم برد و اگه همراهم نمیزد بهم رسما میخوابیدم. و در سالن برای خروج که باز شد انگار کن در زندان باز شده و چون ردیف اول بودیم نفر اول زدم بیرون.
نیم ساعت تاخیر داشتن. بعد هم که ملت فهیم .... بغل دستیم پاش تو دهن من بود خودش هم که تمایل خاصی به خود بنده داشت تو صندلی من بود عملا و موهاشو ناز و نوازش میکرد.
بابا سختتونه یه صندلی کمه براتون بگین دو تا بلیت بدن مهمونتون کنن!!!!!
خلاصه که واقعا باورم نمی شه این نمایش حوصلهسر بر بالاخره تموم شد!