درود فراوان بر هنرمند بزرگ جناب آقای هادی حوری
جرأت و جسارت کارگردان ستودنی است. دلم خواست همین جمله را بعد از اجرا به ایشان بگویم که گفتم. ایران زمین به برکت هنرمندان، زنده و آگاه است و هنوز می توان امید بست به روزهای بهتر.
من در سطح مبتدی خود، همه چیز اجرا را دوست دارم: بازی، دکور، گریم، نور و متن. سواد نمایشی ندارم، اما دو تا نکته انتقادی به ذهنم می رسد: یکی آن که متن، کمی از زمانه امروز عقب است: چهل یا پنجاه سال پیش، در جوامع بسته، آگاهی بخشی نسل جوان به واسطه ی مطالعه کتاب صورت می گرفت و عموما کتاب های کلاسیک که به زیبایی در کار گنجانده شده است. زمانه امروز، اینترنت و شریان های آن، منبع اصلی آگاهی و تحولات اجتماعی است. فاکتور مهمی که در متن نمایش غایب است.
دوم آن که با همه ی زیبایی متن، کار از نیمه به بعد، قابل پیش بینی است. بنا به سلیقه شخصی، انتظار خلاقیت بیشتری در سیر حوادث دارم؛ حداقل نوعی از غافلگیری در صورت امکان. هر چقدر کار اصیل باشد و پیام بزرگ، هنر بنا به ذاتش، با خلاقیت و نوآوری همراه است و از تکرار گریزان. هر قدر زیبایی و خلاقیت در دکور، گریم، نورپردازی و بازی دیدم، در سیر حوادث داستان و نتیجه گیری محتوایی نهایی کارگردان، چیزی تازه دستگیرم نشد! قصه همان بود که بوده و هست.