اردشیر جان، ممنون از نظر خوبت. باید بگم که حقیقتش من در مورد آگاهی جنسیتی، مبارزات زنان و ... نه مطالعه قابل ذکری داشتم و نه حتی به طور جدی بهش فکر کردم و دقیق شدم. راستش رو بخوای نوعی غفلت در این زمینه رو در خودم می بینم. خب طبیعتا در چنین وضعی نمی تونم پا به پای شمایی که بسیار می دونید و می شناسید و بسیار دقیق تحلیل می کنید جلو بیام.
در مورد ضرورت بازاندیشی که بی برو برگرد باهات همدل و همصدام. تحول و تکامل دائمی در حوزه نظر و عمل که در روح نظرات نویسنده کتاب و رفیق همیشگی اش وجود داره و مورد تاکید قرار می گیره جز از طریق این بازاندیشی های مداوم و مستمر به دست نمیاد.
ما قبلا هم که در این مورد حرف زده بودیم عرض کردم که طبیعتا رفع یا تخفیف ستم طبقاتی به طور خود به خودی منجر به رفع انواع دیگه ستم، از جمله ستم جنسیتی نخواهد شد. تا اینجاش رو باهم متحدیم. اما بحث اونجاییه که بخوایم درمورد رابطه بین مبارزه طبقاتی و مبارزه جنسیتی حرف بزنیم.
راستش ... دیدن ادامه ›› من مبارزه طبقاتی رو بر مبارزه جنسیتی مقدم می دونم. به نظرم هر مرد یا زنی پیش از مرد یا زن بودنش انسانه و نقطه هدف مبارزه طبقاتی، اساسی ترین حوائج انسانیه که پس از تحقق اونها، حالا فضا برای شکوفایی سایر ابعاد انسان بسیار مهیاتر میشه.
ضمنا فکر می کنم پیروزی های کوچک و بزرگی که در مبارزات طبقاتی به دست میاد می تونه جاده های مبارزات جنسیتی رو هموارتر کنه. برای مثال آیا روند مبارزه برای حق رای زنان در جامعه ای که در فرماسیون برده داری قرار داره با جامعه ای که به سرمایه داری رسیده یکسانه؟ من فکر می کنم ترقی صورت بندی جوامع و شکل طبقاتی اونها در مبارزات جنسیتی بسیار موثر خواهد بود.
حالا سوالی که پیش میاد اینه که بر اساس حرفهای من آیا باید مبارزات جنسیتی رو تعطیل کرد تا مبارزات طبقاتی به نتیجه مشخص خودش برسه و بعد بریم سراغ مبارزه جنسیتی؟ قطعا خیر.
حتما باید این دو جنبه مبارزات باهم به پیش برن، اما پرچمدار این روند، مبارزه طبقاتی خواهد بود، چون به لحاظ ماهیت عام تره و هر پیروزی طبقاتی تاثیرات به مراتب عمیقتری در ساختار جامعه خواهد گذاشت.
اردشیر جان بسیار خوشحالم که نکاتی رو چنین دقیق مطرح می کنی تا بحثی شکل بگیره و از نظرات ارزشمندت استفاده کنم.
خیلی مخلصم.

علیرضای فاضل و فروتن با درود فراوان ...
باید بگویم دانسته های من در این‌زمینه بسیار کم است اما شاید حساسیتم نسبت به این مسائل از سالیان پیش شکل گرفته و در جستجوها و دریافت هایم موثر بوده..
متاسفانه مجموعه آثار متفکرین و فعالین اندیشمند حوزه زنان و جنسیت ( کلاسیک و متاخر)به طور مدون کمتر امکان ترجمه به فارسی و دسترسی پیدا می کنند و پراکندگی و محدودیت ها دست و پا گیر است.
همانطور که اشاره کردی در این خصوص بحثهایی داشتیم و خوشحالم که نظرات تامل برانگیزت در دسترس است دو مرتبه دیگر مطالب را مرور کردم. ... دیدن ادامه ›› استباطم این بود که ستم جنسیتی را از عناصر سرسخت روبنایی می دانی و بر بحث اثر متقابل دیالکتیکی پایه و روبنا به درستی تاکید داستی.
در اینجا با گزاره ی زیبایی شروع کردی که متاسفانه پایه های مادی و عملی اش تا همین دهه ها اخیر نیز در واقعیت حتی به درستی تحقق نیافته است.
کافی است به ادبیات و تاریخ و فرهنگ و ... در جهان نگاهی بیندازیم تا عینیت فرودست سازی های همه جانبه برای انسان زن را دریابیم. از این روست که شاید ستم جنسیتی لزوما روبنایی با ریشه های عمیق قابل صورتبندی نباشد و عمده کردن عامل شیوه تولید و طبقه به طور تقلیل گرایانه ای گشایش کاملی در رهایی از ستم جنسیتی ایجاد نکند.
شاید اشارات رزمری تانگ با استناد به آثار برخی زنان متفکر در این زمینه( که بسیاری از آثار و کتب شان‌در دسترس مان نیست) در بخش فمینیسم سوسیالیستی کتابش قابل توجه باشد:
بسیاری از مارکسیستها معمولا معتقدند فمینیسم در بهترین حالت کمتر از ستیز طبقاتی اهمیت دارد و در بدترین حالت بین طبقه کارگر تفرقه می اندازد. این وضع موجد تحلیلی است که فمینیسم را در پیکار طبقاتی مستحیل می کند افزون بر این قدرت تحلیلی مارکسیسم در قبال سرمایه ، محدودیت آن در قبال سکسیم‌را تحت شعاع قرار می دهد.
جولیت میچل ، در کتابش جایگاه حقوقی زنان ۱۹۷۱، موضع سنتی مارکسیست فمینیستی را که بر مبنای آن موقعیت زن صرفا تابعی از نسبت او با سرمایه و حضور و غیابش در نیروی کار تولیدی است کنار گذاشت. او به جای این توضیح تک علتی برای علت ستم بر زنان نقش زن در تولید را همراه نقش او در تولید مثل،تربیت فرزند و میل جنسی چهار عاملی معرفی کرد که به صورت توامان منزلت و کارکرد زن را تعیین می کند.اشتباه مارکسیستهای قدیم این بود که گمان می کردند آن سه عامل دیگر را نیز می توان به عامل اقتصادی فروکاست. .... عامل اقتصادی هنوز اصل است اما باید با سیاست های منسجمی برای سه عامل دیگر تولید مثل، میل جنسی و تربیت همراه شود سیاست هایی که می تواند در اقدامات عملی نقش اصلی پیدا کند.
میچل با این ادعای مارکسیستهای ارتودکس نیز موافق نبود که انقلاب اقتصادی با هدف سرنگونی نظام سرمایه داری زنان و مردان را شریک همدل می کند. اینکه زنان دوشادوش مردان به عرصه کار مولد وارد شوند به این معنا نیست که شب بازو به بازوی یکدیگر به خانه باز می گردند.
از نظر هایدی هارتمن مردسالاری نوعی ساختار روابط در جامعه است با مبنای کاملا مادی که همانا مهار تاریخی نیروی کار زنان توسط مردان است. این تحلیل ماتریالیستی هارتمن از مردسالاری ناشی از ناخشنودی او از گرایش مارکسیستهای سنتی مبنی بر اینکه ستم بر زنان را عمدتا یا منحصرا بر حسب جایگاه زن در تولید تعبیر و تفسیر می کنند.

عذر می خوام‌طولانی شد. بحث های گسترده و تحلیلی در کامنت قابل انتقال نیست .
در نهایت فکر می کنم فراروی از خوانش های تاریخی مردساخته و بازخوانی متون مبتنی بر نگاه و تجربه و زیست زنانه از ضروریات امروز برای رفع ستم، تبعیض و انقیاد است.
با ارادت بسیار

اردشیر جان دوست اندیشمند و گران‌قدرم، بدون اغراق هر کدام از نظراتت که در تیوال ثبت می‌کنی برای من کلاس درس است. نگاه عمیق و نظرات تامل‌برانگیزت که حاصل غور کردن و مطالعات وسیع در مسائل مختلف است، همواره انسان را به سمت اندیشیدن و مداقه‌ی بیشتر سوق می‌دهد. سپاس از حضورت و به اشتراک گذاشتن دانشت که در این روزگار غنیمتی‌ست. امیدوارم که همواره باشی تا از محضرت یاد بگیریم و بهره‌مند شویم. حقیقتا خواندن نظراتت جزء معدود دل‌خوشی‌هایم در آشفته‌بازارِ تیوال است.

اردشیر جان بسیار ازت ممنونم. کارت بسیار ارزشمنده که دیدگاه های متفاوتی رو مطرح و معرفی می کنی.
واقعیتش اینه که همونطور که گفتم من هنوز در زمینه مورد بحث بسیار فقیرم و نیازمند مطالعه و اندیشه و تحلیل. هنوز نظر منسجمی در این مورد ندارم که بتونم ارائه بدم و ازش دفاع کنم. صرفا چیزی که به نظرم می رسید رو گفتم. البته باید اعتراف کنم که تا امروز شخصا کمتر از شما این دغدغه رو داشتم.
نظرات ارزشمند شما حتما می تونه نقطه شروع خوبی باشه تا برم و با نظرات پخته تری آشنا بشم تا بتونیم باهم در مورد این موضوع جدی تر صحبت کنیم.
چیزی که به نظرم می رسه اینه که باید در دو ساحت مساله رو بررسی کرد. اول به لحاظ اهمیت موضوع و ضرورت مبارزه علیه ستم جنسیتی و دوم ... دیدن ادامه ›› شیوه های مبارزه در دوران ما.
در درجه اول باید اهمیت مساله رو درست به اندازه درک کرد، یعنی نه مساله رو تقلیل داد و از اهمیت ساقط کرد و نه با توجه بیش از حد به نوعی نگاه فاشیستی دامن زد. بعد از این باید در مورد شیوه هایی که می تونه این مبارزه رو به طور موثر و کنشگر به پیش ببره تامل کرد.
همین بحث های کوتاه با شما شروع خوبی بود برای ورود جدی تر به این مساله. همونطور که در بحث اقتصاد سیاسی مطالبی که معرفی کردی بسیار به کارم اومد و به دردم خورد، اینجا هم از راهنمایی های شما استفاده می کنم.
ارادتمندم.