در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ناهید الوندی درباره نمایش گربه نره و روباه مکار: جهت شرکت در مسابقه نقد نمایش گربه نره و روباه مکار عنوان : پینوکیو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:09:45
جهت شرکت در مسابقه نقد نمایش گربه نره و روباه مکار

عنوان : پینوکیو دیگر دروغگو نمی گوید
ناهید الوندی

جناب اوشان محمودی تئاتری را به روی صحنه برده است با عنوان «گربه نره و روباه مکار» با سوژه ایی کاملا اجتماعی پس لاجرم از همین زاویه ،نورافکن تحلیل و تفسیر را بر آن می تابانیم.
تئاتر با موسیقی مرثیه وار و نورپردازی بسیاری تاثیرگذار بر تابوتی شیشه ایی می آغازد.تابوت به گونه ایی نمادین شیشه ایی است و پر از نادیدنی هایی از حقیقت عریان جامعه ایی که به سراشیبی سقوط رسیده و چون صلیب بر دوش مشایعت کنندگان همان جامعه در سیرک خودخواسته در برابر تماشاگران به نمایش درآمده ... دیدن ادامه ›› است.
این تابوت با حقیقت برهنه ایی که در خود استتار نموده ،حامل جنازه سقراط شهر یعنی پدر ژپتو است که تنها چاره خود برای آگاهی بخشی بر پینوکیو تنها فرزندش و مردمان را در قربانی نمودن خود یافته و از این رو خود را به مسلخ خودکشی کشانده است تا شاید مرگ خود خواسته و اندوه بارش سبب گردد پینوکیو و سایرین بر درخت حقیقت و آگاهی دست یابند.
در واقع مکان دفن پدر ژپتو نقطه برخورد پینوکیو و جینا با گربه نره و روباه مکار است و این جایی است که روایت قصه از آنجا آغاز می شود و این چند شخصیت معروف مجدد در یک هدف مشترک (یافتن درخت طلا) با هم همراه و هم مسیر می شوند و به سیرک می رسند.
با توجه به اینکه کارگردان از فاصله گذاری برشتی برای اجراء تئاتر سود برده و در پایان هر بخش از اجراء از موسیقی استفاده نموده است ما نیز از همین روند برای تفسیر روشن تر بهره می گیریم و نوشتار را در قالب چند بخش ارائه می کنیم.
 سیرک
کارگردان با هوشمندی قابل تقدیر و به درستی از بستر سیرک برای بیان قصه اش و آنچه در یک جامعه رو به سقوط رخ می دهد سود برده است.
سیرکی به رهبری یا مدیریت روباه مکار و گربه نره در حال اداره شدن است که می توان گفت افراد تشکیل دهنده آن به گونه ایی نمایندگی آحاد یک جامعه را بر عهده دارند که متاسفانه اکثریت را چون همیشه زیر دستان و مفلوکین در بر گرفته اند که در ظاهر توسط مکاران و مستبدین به استثمار و بند کشیده شده اند.
وضعیت ارباب و رعیتی حادث در سیرک و وادادگی اکثریت ساکن در آن اجتماع کوچک و عدم تلاش جهت تغییر شرایط ، که خود نمادی است از یک جامعه رو به اضمحلال ؛ برای شناخت آن جامعه و دلایل شکل گرفتن رابطه ارباب و برده یا ظالم و قربانی قابل بررسی است.

 ورود پینوکیو و جینا به سیرک و شروع تغییرات احساسی
افراد تشکیل دهنده این سیرک به ویژگی های شخصیتی زشتی چون تملق و دورویی ،ریا ،دروغ ،حسادت ،سوء استفاده ،بلاهت و عدم اندیشیدن و... آلوده اند و همه گی در ظاهر از این همزیستی انگل وار خرسند هستند و مسالمت آمیز در کنار یکدیگر به سر می برند که ناگهان سر و کله پینوکیو ساده دل و جینا اهل خرد به این محیط منحط باز می شود البته به دعوت روباه مکار و گربه نره.
با گذر اندک زمانی و آشکار شدن وضعیت رقت بار سیرک بر پینوکیو ،او بر اثر هیجان انقلابی گری و میل به تغییر این شرایط ،بدون اندیشه و علیرغم انذارهای خردمندانه دوست وفادارش جینا ،قصد می کند دن کیشوت وار به جنگ آسیاب های بادی قد علم کند و به خیال باطل بند اسارت از پای اسیران در غل و زنجیر استثمار گربه نره و روباه مکار باز نماید.
در ظاهر هم موفق به این امر می گردد و بند اسارت را از پای بندگان اسیر می گشاید اما این رهایی خود اول گرفتاری برای پینوکیو است که با ساده دلی و نیت والا به راهی قدم برداشته است که هیچ شناختی از ساختارها و ارکان آن سیرک ندارد. شاید اگر پینوکیو اندکی با این اندرز جناب ماکیاول نویسنده کتاب «شهریار» آشنا بود هیچگاه خود را به این ورطه هولناک بر نمی کشید:
« طبع مردم پیوسته رنگ به رنگ می شود آنان را آسان می توان به سویی کشید اما نگه داشتن آنان دشوار است.»
چرا که مردمان این سیرک به واسطه بسترها و ساختارهای غلطی که در آن رشد و نمو کرده اند به ابتذال و رذالت ها و چابلوسی از نهاد قدرت برای حفظ خود خو گرفته اند .از این رو اکثریت که حتی تا قبل از آمدن پینوکیو به بد بودن شرایط زیست خود حداقل در حد بیان هم نرسیده بودند ،در نتیجه به فکر تغییر نیز نیفتاده بودند.
دلیل آن را می توان در این جست که اصولا توده های مردم بی میل نیستند که زحمت فکر کردن در مورد شرایط شان و زحمت انتخاب راه را خودشان متحمل نشوند. از این رو است که همواره منتظر آمدن قهرمانی هستند تا موجبات خوشبختی آنها را فراهم کند.
 رفتن گربه نره و روباه مکار از سیرک
اکنون انقلابی در بعد مدیریتی سیرک به رهبری پینوکیو در ظاهر و به رهبری واقعی فرشته مهربان رخ داده است. فرشته مهربانی که او نیز به خاطر فساد سیستمی و ساختاری موجود در سیرک چون اکثریت به زندگی کرگدن وار تغییر حالت داده و نامهربان گشته و به مانند رهبران سیرک یعنی گربه نره و روباه مکار ،حیله گر شده است.او که با سوء استفاده از موقعیت با وعده های فریبنده و جذاب به پینوکیو و سایرین تغییر حاکمان در سیرک را رقم زده است، حالا رهبری معنوی سیرک را نیز بر عهده دارد.
تغییر شخصیت فرشته مهربان در این اجتماع(سیرک)، از مساله ایی بدیهی حکایت می کند که حتی سالم ترین اشخاص در این ساختار معیوب و پر فساد برای حفظ موقعیت و حتی حیات خود احتمال لغزش خواهند داشت.
البته جا داشت که نویسنده نمایش به شخصیت فرشته مهربان نامهربان بیشتر می پرداخت.
 اداره سیرک به رهبری پینوکیو
پس از رفتن روبا مکار و گربه نره از سیرک ،نقش رهبری و مدیریت سیرک از آن پینوکیو ساده دل و فرشته نامهربان می گردد.
در ابتداء با وجود مدیریت هیجانی و به دور از درایت پینوکیو و فساد ساختاری بین اعضاء در سیرک ، همه چیز بر وفق مراد به نظر می آید و همه اعضاء سیرک از این تغییر راضی هستند اما با گذر زمان مشکلات متعدد رخ می نماید و همه چیز دستخوش التهاب و بی نظمی و در نهایت نارضایتی همراهان سیرک می گردد چرا که مشکل اساسی حاکم بر محیط سیرک صرفا مدیران نالایق نبوده اند که با رفتن آنها و آمدند افراد خوب شاهد تحولات مثبت باشیم.
حادث شدن مجدد مشکلات در این جامعه کوچک را باید در شکل پر ایراد ساختار اجتماع سیرک دید نه در میزان درست کاری یا نادرستی یک فرد در مدیریت، چرا که در این بستر پر ایراد پینوکیو راست کردار و خوشبین در نهایت برای رفع گرسنگی اعضاء سیرک از جان بهترین همراه و دوست خود یعنی جینا هم گذشت و آن را قربانی نمود.
جینا مهربان که در طول نمایش به شکلی نمایندگی بعد خیر و خرد را بر حسب تجربه زیسته و شهود درونی در ارتباط با پینوکیو برعهده دارد همواره سعی می کند پینوکیو را از احساسات گرایی برحذردارد و به مسیر واقع گرایی و خرد بازگرداند تا دست از جنگیدن بیهوده با آسیاب های بادی بردارد که البته موفق نمی شود.شاید بتوان گفت جینا در کنار پینو کیو همان سانچو پانزاست در کنار دن کیشوت.
پس بهتر است این پرسش اساسی را مطرح نمود که آیا همین ساختار پر اشکال زمینه ساز مستبد شدن و ناکارآمدی مدیران قبلی نشده است؟
ساختار معیوبی که مجدد گربه نره و روباه مکار را زیرکانه از بین جمعیت تماشاگری که در خیال خود به دور از ماهیت و بعد درونی گربه نره و روباه مکار در عافیت و در قالب کنشگر فعال یا منفعل نشسته است به صحنه عمل و مدیریت سیرک باز می گرداند تا بگوید در درون هر یک از ما روباه مکار و گربه نره ایی به انتظار سربرآوردن موقعیت مناسب در کمین است و جا خوش کرده است.
در نهایت همین ساختار و بستر مشکل دار اجتماع سیرک برای بقاء و تداوم حرکت خود حتی پینوکیو را نیز به قتلگاه می برد و به شهادت می رساند تا بار دیگر ثابت کند که این سخن ماکیاول در کتاب شهریار چقدر به واقعیت نزدیک است:
« در عالم سیاست راه افتخار از تزویر و زور می گذرد و انسان ها ذاتا شرور و طماع هستند و جز بر حسب ضرورت بهبود پیدا نمی کنند ».
مرگ پینوکیو نشانه ایی است بر اینکه جامعه (سیرک) هنوز به ضرورت بهبود نیاندیشیده است.
با تماشای کامل نمایش مخاطب در میابد که زیست در این ساختار غلط چند خروجی برای اعضاء تشکیل دهنده آن دارد:
- همانند اکثریت تن به فرایند کرگدن شدن داد و منفعلانه زیست
- همانند پینوکیو اخلاق مدار بود و با کنش هیجانی و به دور از عقلانیت برای تغییر شرایط تن به شهادت داد
- همانند فرشته مهربان به سمت رذالت ها چرخید و با اربابان زر و زور وارد معامله شد
- همانند ژینا توسط دیگران قربانی وضعیت موجود شد
- همانند پدر ژیتو آگاهانه تن به حذف خود داد
- همانند دختر دلقک فرار را بر قرار و ماندن و تغییر تدریجی شرایط ترجیح داد
- یا همچون هنرمند خلاق با ابزار هنر به طرح پرسش های اساسی در زمینه چرایی این درمانده گی و باز تولید استبداد پرداخت

 سخن پایانی
آنچه لازم است در پایان به آن اشاره کنم این است که پینو کیو در نزد ما کودکان دهه 60 همواره نماد دروغ گویی است و به همان دلیل دروغ گفتن شاهد دراز شدن دماغ اش بودیم و حال در نمایشی در سال 1402 شمسی این شخصیت در راه رسیدن به اهدافش دروغ نمی گوید یعنی هدف وسیله را توجیه نمی کند.
آیا می توان به این نتیجه رسید که انتحار پدر ژپتو در مورد پینو کیو بیهوده نبوده است و حداقل دروغ گوی معروف به گنج ارزشمندی رسید و دامن خود را از صفت رذیلانه دروغ گویی پاک نمود و رستگار به شهادت رسید؟

قدر دانی
از جمله عواملی که سبب ساز اجراء موفق نمایش گربه نره و روباه مکار شده است می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
- دغدغه مند بودن کارگردان در زمینه تاثیر گذاری بر اجتماع
- بهره گیری از گریم های خوب
- بهره گیری از طراحی لباس درست
- بهره گیری از نورپردازی مناسب
- بهره گیری از بازی های در خور از بازیگران
- بهره گیری از طراحی صحنه خلاقانه با استفاده از کمترین امکانات (کارگردان با ذکاوت به علت کمبود بودجه که ظاهرا در اختیار از ما بهتران بوده سعی نموده است با حداقل های در دسترس بهترین طراحی صحنه را با کمک نورپردازی برای خلق فضای گروتسک وار و فانتزی فراهم آورد)
- بهره گیری از موسیقی (هر چند به علت پر سرو صدا بودن موسیقی با کلام اندکی از وجاهت کار کاسته شده بود و بیشتر بر بعد فانتزی اثر افزوده بود .گویی کارگردان از عمد برای پوشاندن نقایصی در شخصیت پردازی ها و جذب حداکثری نسل جدید به استفاده افراطی موسیقی با کلام روی آورده بود )
-

پیشنهاد

به باور من به عنوان مخاطب نمایش بهتر می شد اگر پس از مسخ شدگی بازیگران در نمای آخر که انعکاسی از ما تماشاگران به عنوان اعضاء جامعه (سیرک) بود ، صحنه حمل تابوت شیشه ایی بر دوش مشایعت کننده گان در ابتدای نمایش مجدد در صحنه انتهایی نمایش تکرار می گشت.
با این عمل در واقع مخاطب پس از دیدن نمایش گویی مسیری دایره وار را پیموده که سر و ته واقعه به یک اتفاق مشابه رسیده و آن مرگ قهرمانان است که قرار است به اسطوره های جامعه منفعل تبدیل گردند و به شکلی دیگر در حادثه ایی مجدد بازتولید گردند.


بسیار تحلیل دقیق و موشکافانه ای بود
سپاس از نویسنده مقاله
۱۵ تیر ۱۴۰۲
H.M.kiani2
بله، قطعا هست... یکی از علایق مان خواندن نظرات دیگران در مورد تئاترهایی که دیده ایم... و خودمان را ملزم می کنیم تا نظرمان را بنویسم که گروههای اجرایی و خوانندگان دیگر نیز بخوانند... و خب مثل ...
بسیار هم عالی ...
حتما ببینید گوزن مقدس را
و پیشنهاد می کنم فانوس دریایی (ساخت ۲۰۱۹) با بازی ویلیام دفو و رابرت پتینسون رو هم ببینید عالی هست و خوش ساخت پر از نماد های قابل تأمل
۲۸ تیر ۱۴۰۲
ناهید الوندی
بسیار هم عالی ... حتما ببینید گوزن مقدس را و پیشنهاد می کنم فانوس دریایی (ساخت ۲۰۱۹) با بازی ویلیام دفو و رابرت پتینسون رو هم ببینید عالی هست و خوش ساخت پر از نماد های قابل تأمل
اون هم در برنامه ام هست...
تا هفته دیگه فیلم های ژانر علمی- تخیلی هست...

هفته دیگه نوبت فیلم های فلسفی- مذهبی مثل های لایف، گوزن مقدس، یک کار از هانیکه پسا آخر الزمانی و فیلم یادآوری هست...
ژانر ترسناک بعدش که سوگلی ( لانتیموس)، دو تا کار از دیوید کراننبرگ و هفته بعدش فیلم the thing و فانوس دریایی...

یک چند هفته ... دیدن ادامه ›› روی علمی_ تخیلی_ فلسفی بودم...
علمی- تخیلی اش تموم شد، شد مذهب و فلسفه مثل wall آرنوفسکی...
سپاس از پیشنهادات تون...
فیلم هم دیدید پیشنهاد بدهید....
۲۸ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید