به نظرم دوستان کم لطفی کردن نسبت به نمایش خانه عروسک.
ممکنه از لحاظ فنی نمایش های بهتری از تئاتر خانه عروسک دیده باشم. یا حتی ممکنه به لحاظ فنی کم و کاستی هایی در این نمایش بوده باشه، یا جای کار بیشتر. اما هنر رو نباید فقط از دید فنی سنجید. بدون اغراق، اقرار میکنم که از بین همه تئاترهایی که دیدم، بیشترین لذت رو از این نمایش بردم، تا به امروز. تا به حال چنین ارتباط عمیقی با هیچ نمایشی برقرار نکرده بودم. ممکنه تاثیر استفاده از ویوالدی بوده باشه، چون کامپوزر مورد علاقهمه. و وااای که چه کردید با ویوالدی! چقدر نشسته بود روی نمایش! نقطه اوج کار پرفورمنسی که با کنسرتو چهارم در فا مینور اجرا شد بود که یجورایی کل داستان نمایشنامه رو نشون داد و حتی میشد انتهای نمایش رو در اون دید، با اینکه هنوز کار به انتها نرسیده بود. این کنسرتو رو من خوب میشناسم و چه تعبیر زیبایی از اون داشتید. واقعا شاهکار بود. دیگه نمیتونم مثل قبل بهش نگاه کنم :)) تا به حال انقدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم. تمام موهای تنم سیخ شده بود در طول اون بخش.
نوشتن این کامنت هم یکم برام سخت بود، کنسرتو رو دوباره گوش دادم و همه اون صحنه ها از جلوی چشمم گذشت دوباره :))
چیزی که برام عجیب بود که کسی به اون نپرداخته بخش همخوانی خانم هلمر با دکتر رنک بود. چقدر دلنشین کار شده بود این بخش. طراحی رقص ها و حرکات مکانیکی/فیزیکی بسیار فکر شده و با معنی بود و از سبک انتزاعی کار خیلی خوشم اومد. دید بسیار خلاقانهای شده بود به نمایشنامه.
طراحی صحنه و نورپردازی کار هم به دلم نشست. طراحی گریم ها هم جالب بود، انگار که کرکترها عروسک بودن. تقریبا حس پینوکیو وارانهای از کار میگرفتم.
... دیدن ادامه ››
و آخرش نشون دادن رهایی نورا با پاک شدن گریمش چقدر باحال بود. استفاده به جا از گیتار که مثل زنگی برای هر کرکتر کار میکرد جذاب بود، ممنون از تمام عوامل که ساز رو درست جابهجا کردن. همینطور آنماری در پردازش صحنه خیلی نقش داشت، پرش های خرگوش وارشون هم که نمک کار بود. سرعت عملشون عالی بود.
بهتون تبریک میگم بانو صفری، برخلاف اکثر دوستان من بازی شمارو درخشان ترین دیدم، شاید به یمن حضور مادربزرگتون در بین تماشاچیان در اون شب خاص بود، به هر حال مادربزرگا برای نوههاشون جادو میکنن :))) و اونجا که بند های دامنتون گیر کرد به دکور، چقدر حرفهای برخورد کردید و ادامه دادید یجوری که انگار بخشی از نمایش بود و از پیش برنامه ریزی شده بود. بقیه بازیگر ها هم بسیار درخشان و یکدست بودن و تمرین یکساله و زحمتای شبانهروزی همه تیم مشخص بود. خسته نباشید.
پردازش کرکتر کروگستاد رو خیلی خیلی دوست داشتم. چقدر هماهنگ و درخشان بودن آقایان براری و صفاریان توی اون نقش.
دیگه وقتی ایده های طرح انقدر خوبه، بازیگرا همه کاربلدن، و کارگردانی قویه، و یه نمایشنامه شاهکار انتخاب میشه، معلومه که کار خوبی از آب در میاد!
از این تیم هنرمند سپاسگزارم که انقدر زحمت کشیدین و چنین نمایش لذتبخشی که تا عمر دارم فراموش نمیکنم رو روی صحنه بردین. مرسی از همگی خسته هم نباشین. به امید اجراهای درخشان دیگه ازتون.
ای کاش تموم نمیشد و ساعت ها از اجراتون لذت میبردیم :(((