ژنرال مجهول نمایشی که دمادم شما را از قصه ای درام نجات می دهد و به قصه ای دیگر پرتاب می کند شاید شلیکهایی جهت بیداری تماشاچی !!!
همچنان که امواج متلاطم و طوفانی کارگردان شما را سرگرم درام داستانی می کند هر لحظه ممکن است از موجی به موج دیگر و از فضایی به فضای دیگر پرتاب شوید اما در تمام مسیر هیچ آشفتگی ای نمیبینید وانگار در منظم ترین حالت ممکن امواج متلاطم ذهن نویسنده اجازه ی دلبستگی را از شما می گیرد . این یکقصه خطی نیست شما در آن واحد چونان قایقی در وسط ناکجا آباد و میان بیهودگی زندگی به چنان سرگشتگی ای می رسید که فقط و فقط نویسنده ی کار میتواند با تفنگ های ساچمه ای و اسباب بازی ، ذهن مشوش شما را به بازی بگیرد و هرکجا که دلش خواست آس جدیدی رو کند ، همینقدر مضحک مانند زندگی روزمره ی ما و خاصه همینقدر تامل برانگیز !!!!
زندگی به ناشناخته ترین حالت ممکن جلوی چشم شما به نمایش در می آید و آنچنان در زمانها ، مکانها ، شخصیت های موازی ، هم شکل ، دگرگون شده ، شبح وار ، و قروقاطی و عجیب گرایانه همه ی معادلات را به هم می زند تا به صورت فاکتوریل وار وضعیت های بسیاری را رقم بزند که در ذهن تماشاچی بعد از دیدن نمایش هم ادامه پیدا کند .
دست مریزاد جناب دریابیگی ..... دراماتورژی تان مستدام