در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رضا تهوری درباره نمایش توافق نامه: خواهم که شوم مست، شوم بیخودِ بیخود ز خودم. از ریا و حسد و مکر و فری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:58:01
خواهم که شوم مست،
شوم بیخودِ بیخود ز خودم.
از ریا و حسد و مکر و فریب و نیرنگ،
بشوم دور که دوری بهتر.
ز سیاهی ز پلیدی برهم،
که رهایی بهتر.
کورش سلیمانی در "توافق نامه" به یکی از مهمترین رذائل اخلاقی می پردازد. او عاشق انسان و انسانیت است و تئاتر دغدغه ایست برای تعالی انسان.
دروغ مقدمه ی تمام پلیدی هاست و متاسفانه در جامعه ی امروز نهادینه شده و قبحش شکسته و سرعت سرایتش از کرونا هم بالاتر رفته.
کسی که به راحتی ... دیدن ادامه ›› دروغ می گوید، توانایی انجام هر کار دونی را دارد و به مرور زمان روح و جانش زنگار می بندد. خطرناک تر اینکه دروغ می تواند زندگی دیگران را به فنا بکشد. چه انسانهای بیگناهی که بخاطر یک دروغ بظاهر ساده یا بخاطر یک سکوت مصلحتی بالای دار رفته اند. چه بسیار جنگ ها و خونریزی هایی که بخاطر یک دروغ آغاز شده اند.
دروغ مصلحتی، دروغ هایی که باعث فروکش کردن مشاجرات می شوند هم خطرناکند .بالاخره آثار مخربشان نمایان می شود و ماه پشت ابر نمی ماند. زمستان به سر می رسد و روسیاهی به زغال می ماند.
افسوس و صد افسوس که دروغ به زندگی ما راه یافته ، در تعاملات اجتماهی به راحتی دروغ می گوییم تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم یا با احساساتشان بازی کنیم . دروغ می گوییم تا جلب اعتماد کنیم . دروغ می گوییم تا طرف مقابل را قانع کنیم. دروغ می گوییم تا از وقوع حادثه ای ناگوار پیشگیری کنیم و در آخر دروغ می گوییم که دروغ های قبلی مان برملا نشوند.
دروغ می گوییم تا از واقعیت های تلخ زندگی و از موقعیت های سخت پیرامون فرار کنیم و هر چه بیشتر دروغ می گوییم این کار برایمان آسانتر می شود. کار زشت و ناپسند برای بار اول ممکن است سخت باشد ولی رفته رفته عادی می شود و قبحش می ریزد و دیگر عذاب وجدان سراغت نمی آید.
یک گلوله برف به بهمنی عظیم بدل می گردد.
مهمترین اثر مخرب دروغ در جامعه بی اعتمادیست. وقتی احساس می کنی مخاطبت می خواهد فریبت دهد ،می خواهد از صداقتت سو استفاده کند ، اضطراب و نگرانی تمام وجودت را احاطه می کند. شکاک و ترسو می شوی و این غم انگیزترین تاثیر دروغ در زندگی انسانهاست .

کورش سلیمانی با اساتید تئاتر ایران همچون دکتر صادقی،دکترمودبیان،دکتر خاکی،دکتر فنائیان به صحنه رفته است و این بار خود را کارگردانی می کند و چه زیبا و به اندازه و درست ظاهر می شود. او سخت ترین نقش نمایش را بازی می کند. نقش مارتن شخصی که در دوراهی انتخاب قرار گرفته، دوراهی حق و باطل. آیا دروغ بگوید؟ سکوت کند؟ حقیقت را برملا کند؟با رفافت 30ساله چه کند؟ و این استیصال و فروپاشی در شخصیت مارتن تا پایان نمایش، تماشاگر را درگیر می کند. بازی در سکوت کورش سلیمانی به اندازه ی بیان قدرتمند بهنام تشکر تاثیرگذار و پیش برنده داستان است.
مهمترین و سخت ترین لحظات نمایش بر دوش بهنام تشکر است که یکی از درخشانترین بازی هایش را به تماشاگر عرضه می کند. با تمام قدرت مونولوگ می گوید. می خندد و می گرید. دنی به طبقه متوسط جامعه تعلق دارد که مهمترین دغدغه این قشر تامین حداقل نیازهای مادی برای امرار معاش می باشد. فشار و استرس بخاطر ساعات کاری طولانی ، دستمزد کم ، مشکلات خانوادگی همه بهانه ایست برای توجیه دروغ های کوچک و کتمان حقیقت. دنی تلاش می کند طبقه های یخچالش خالی نباشند. استرس دارد ، نگران است ، دنی در حسرت آرزوهای به دست نیامده دست و پا می زند و افسوس روزهای از دست رفته را می خورد و تماشاگر تمام این لحظات را بواسطه قدرت بازیگری بهنام تشکر و وسواس های کارگردان با جان و دل لمس می کند.
دووال وارد می شود. دووال دوست داشتنی، ساده و معصوم. همان پالتوی متحرک بی آزار، با دلی زلال که از راه دفع حیوانات موذی امرار معاش می کند. او به نمایش ریتم جدید می بخشد و هوای تازه می آورد. با حضور دووال، حقایق پنهان دوستی 30 ساله مارتن و دنی از صندوقچه دلشان بیرون می زند و این دمل چرکی سر باز می کند. او هم به طبقه متوسط و زحمت کش جامعه تعلق دارد. ما هم به همراه دووال برای بازیِ تئاتر در تئاتر بهنام تشکر کف می زنیم.
دست مریزاد به انتخاب کورش سلیمانی و سپاس از رامین ناصر نصیر که دووال را چنان در در قلب تماشاگر جا می دهد که بعد از پایان نمایش هم نگرانش هستیم . با آن نگاه معصوم و گردن کج، با آن عذاب وجدان بخاطر کوچکترین ناراحتی دیگران، دووال را به کودک درونمان نزدیک می کنیم و فرشته مهربانی ها مجسمش می کنیم.
بازی روان رامین ناصر نصیر ماند ترجمه هایش لطیف و دلنشین است. "پرنده ای نیست، درخت می خواند" گزیده اشعار شاعران معاصر مکزیک توسط انتشارات نیلا با ترجمه ایشان خواندنیست.
اجرای تئاتر با دو یا سه شخصیت و تنها یک صحنه ثابت ،بسیار دشوارتر از آثاریست که تنوع و تعدد بازیگر و صحنه دارند. تماشاگر امروز در عصر سرعت و تکنولوژی ،زندگی می کند و کم حوصله و بی طاقت شده است. حفظ ریتم در طول اجرا در بازی دونفره بسیار چالش برانگیزست و کارگردان وظیفه دشواری دارد.
اما کورش سلیمانی ثابت کرده که در این کار خبره است. در "فالو می" کشمکش آقای حسابدار و کاراگاه خصوصی در ذهن تماشاگر ماندگار می شود. در "خرده نان" با عاشقانه ها و جدل های خانم و آقای شوپه همراه می شویم و در " توافق نامه" دوئل مارتن و دنی را شاهدیم.
کورش سلیمانی در تمام آثارش امانت دار و متعهد به متن است . او سالی یکبار به صحنه می آید تا درستی و راستی در زندگی را یادآوری کند."توافق نامه" می خواهد ما هم توافق کنیم که آینه باشیم و فقط واقعیت را نمایان کنیم.





جناب تهوری عزیز
ممنون که به تماشای نمایش ما نشستید و با دقت نظر برای ما نوشتید
سپاس فراوان
۲۱ دی ۱۴۰۲
رضا تهوری عزیز، همراه همیشگی، خوشحالم این بار هم وفادارانی چون تو را راضی بدرقه کردیم. در مواجهه ی اثر با تماشاگر، هیچ چیز مهم تر از این اتفاق یعنی درک مشترک پدیده آورندگان نمایش با مخاطبان آن نیست .... برای تو و همه ی عزیزانی که اینجا با ما گفتگو کرده و خواهند کرد، موفقیت آرزو می کنم و برای تئاتر روزهای روشن تر ....
۲۱ دی ۱۴۰۲
کورش سلیمانی
رضا تهوری عزیز، همراه همیشگی، خوشحالم این بار هم وفادارانی چون تو را راضی بدرقه کردیم. در مواجهه ی اثر با تماشاگر، هیچ چیز مهم تر از این اتفاق یعنی درک مشترک پدیده آورندگان نمایش با مخاطبان آن ...
به امید روزهای خوب و روشن
۲۲ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید