من دیشب به تماشای این نمایش نشستم ، اولین اتفاق خوب برام دیدار با دکتر فراهانی عزیز بود که باعث شد شب خاطره انگیزی برام باشه .
تعریف عمارت ارغوان رو زیاد شنیده بودم ، با توجه به سرد بودن هوا نداشتن سالن انتظار آزاردهنده است . اصرار به چاپ کاغذی بلیط هم برام خیلی عجیبه ! اگر دلیل اش رو بفهمم خوب میشه !
دیشب تصمیم داشتم با انرژی مثبت و حال خوب این نمایش رو ببینم ، ولی مگه بعضی دوستان اجازه میدن؟گوشی چک کردن دیگه عادی شده برام ، ولی داداش گوشیت که خاموش نبود هیچ ، سایلنت که نبود هیچ ، زنگ که خورد هیچ ، جواب هم میدی؟در این مملکت آدم عجیب و غریب و بی فرهنگ زیاد دیدم اما چرا در این فضا به مراتب همه چیز بدتره؟
هوووف یک نفس عمیقققق . . .
در مورد نمایش اولین نکته مثبت که خیلی دوست می داشتم استفاده از هنرمندان جوان بود ، انگیزه و تلاش برای یک اجرای خوب رو در چشمان تمامی دوستان میدیدم .
موضوع نمایشنامه رو بسیار بسیار دوست داشتم و چون خودم عاشق نوشتن هستم ، داستان از نگاه یک نمایشنامه نویس و پرداختن به هرآنچه در ذهن اش می گذشت برام جذاب بود .
نور پردازی و طراحی صحنه قابل قبول بود اما میتونست بهتر اجرا بشه ، در جایی که من نشسته بودم پرده نیمه باز می ماند و دیدن پشت صحنه
... دیدن ادامه ››
برام جالب نبود.
ریتم نمایش خوب بود اما اواسط کار زمان به کندی گذشت و یک جورایی خسته کننده شده بود ، به نظرم میشه تایم نمایش رو کوتاه تر کرد و در قسمتی که اشاره به آب و آتش و... شد میتونست پایان نمایش باشه و یک پایانبندی خفن تری داشته باشه .
بازی دو کاراکتر اصلی نمایش (آقای منصوری و خانوم نورداد) خوب بود و به خوبی اجرا شد .
خسته نباشد میگم به تیم خوب و جوان نمایش یونسکو شدن